آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه لوگو آمار وبلاگ
نابغه کوچولو چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 6:33 عصر :: نویسنده : نابغه
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است. به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت. در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
در مقاله گذشته در رابطه رفتارگرایی و جان واتسون به عنوان پایه گذار این مکتب مطالبی خواندیم.
واتسون در سال 1919 اعلام کرد که سه هیجان فطری در نوباوگان یافت می شود که عبارتند از: ترس، خشم و عشق هیجان های پیچیده تر دیگر از طریق شرطی سازی یاد گرفته می شوند.
گفتار به عنوان یک فعالیت آموخته شده از آواهای تصادفی کودک به وجود می آید. تا این که سرانجام یک فعالیت کاملا مشخص می شود. کلمه ها جانشین حرکات بدنی آشکار می شوند و انواع حرکات مانند اخم کردن، بالا انداختن شانه، تکان دادن سر و... جایگذین ارتباط کلامی می شوند. زمانی که کودک می آموزد با خودش بلند صحبت کند، غالبا افرادی که در اطراف او هستند به او می گویند که ساکت باشد، و به این طریق گفتار آشکار او را، به نجوا کردن کاهش می دهند. گفتار به تدریج نا آشکار می شود و فقط حرکات عضلانی جزیی در دستگاه صوتی را شامل می گردد. نتیجه ی این کار تفکر است که از آن پس چیزی جز گفتار نا ملفوظ Subvocal talking نیست.
تفکر نا شنیدنی چیزی جز صحبت کردن با خودمان نیست. البته واتسون پذیرفت که قسمت های دیگر بدن نیز ممکن است در این امر دخالت داشته باشند. افراد کر و لال با انگشتانشان فکر می کنند. با این حال دستگاه صوتی مهم ترین اندام فکر است بعد ها هنگامی که دستگاه های پیشرفته تری برای مطالعات ساخته شد، نظریه واتسون را در معرض آزمون های تجربی یی قرار دادن که توانست فعالیت عضلاتی جزیی را شناسایی کند. در سال 1932 ژاکوبسون در یافت که در طول مدت گفتار بی صدا، عضلات زبان فعال است و در سال 1937 ماکس حرکت های عضلانی جزیی مشابهی را در دست ها و بازوهای افراد کرو لال، هنگامی که آن ها فکر می کردند، کشف کرد. واتسون معتقد بود که نمی توان مفهوم شخصیت را نادیده گرفت و رفتار گرا حتما باید به آن بپردازد. وی اعلام داشت شخصیت شامل کلیه واکنش های واقعی و بالقوه ی ماست که گفتار، توانایی ها و مهارت ها و حتی فعالیت درونی و احشایی ما، از جمله ی آن است. با این که شخصیت هر فرد کاملا پایدار است اما امکان تغییر آن نیز وجود دارد. از طریق شرطی شدن، عادت های قدیمی از بین می روند و عادت های جدید آموخته می شوند. هیچ کس در طول زندگی خود یکسان نمی ماند با این که معمولا این تغییرات نسبتا آهسته صورت می گیرد.
واتسون یک محیط گرا ی پر حرارت بود. مکتب رفتار گرایی با این گفته ی واتسون شکل گرفته است: یک دوجین کودک سالم، و اختیار بزرگ کردن آن ها به شیوه ی خاص خودم را به من بدهید و من تضمین می کنم که هر یک از آن ها را به طور تصادفی برگزینم و او را برای متخصص شدن در هر زمینه ای که انتخاب می کنم، دکتر، وکیل، هنرمند، مدیر بازرگانی، و، بله حتی گدا و دزد تربیت کنم. بدون این که به استعداد ها، رغبت ها، گرایش ها، توانایی ها و علایق او و نژاد و اجدادش توجهی داشته باشم. این افراطی ترین موضع درباره ی اهمیت محیط بود که می توان آن را در روان شناس یافت. واتسون یک علم رفتار کاملا عینی را معرفی کرد و بر آن تأکید نمود. او معتقد بود که رفتار قانون مند است. و هدف روان شناسی باید پیش بینی و کنترل رفتار باشد. بسیاری از روان شناسان عینی نگر و آزمایشی نیز، امروزه به این اصول معتقدند. اگر قوانین رفتار وجود نداشتند روان شناسی اصلا چگونه می توانست یک علم باشد! موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 6:31 عصر :: نویسنده : نابغه
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است. به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت. در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
مکتب شناخت گرایی فرآیند های ذهنی را مورد مطالعه قرار می دهد. برخی خیلی ساده می گویند روان شناسان ساخت گرا «نحوی فعالیت ذهن » را مطالعه می کنند. و در حالی که رفتار گرایانی مانند جان واتسون معتقدند مفهوم ذهن یا هشیاری چیزی بیش از قصه های بی اساس نیست. با فرض پذیرش وجود ذهن این نکته مطرح می شود که ذهن در کجا قرار دارد؟ ممکن است برخی از روان شناسان شناختی پاسخ دهند: «مهم نیست شما مجبور باشید ذهن را در محل خاصی قرار دهید» و این نحوه عملکرد آنست که اهمیت دارد.
برخی می گویند: ذهن در مغز جای دارد. با پیشرفتی که توسط روان شناسان فیزیولوژیکی یا به طور اختصاصی تر عصب شناسان درباره ی این که مغز در انتقال تکانه های عصبی و رمز گردانی اطلاعات عصبی، چگونه عمل می کند، مطالب زیادی مطرح شده است. یافته های این گروه از دانشمندان برای آن دسته از روان شناسان شناختی بسیار مطبوع است که معتقدند در بر رسی نهایی، زمانی که تمام واقعیت ها روشن می شود، به زبان فیزیولوژیکی پاسخ داده خواهد شد: جایگاه ذهن در مغز است.
هایس Hayes تعریف خوبی از روان شناسی شناختی، به شرح زیر ارائه می دهد: روان شناسی شاختی، رویکردی نوین به مطالعه ی فرایند هایی است که افراد توسط آن ها دنیای خود را می شناسند، فرآیند هایی مثل حافظه، یادگیری، فهمیدن زبان، مسأله گشایی و خلاقیت روان شناسی شناختی تحت تأثیر پیشرفت های موجود درد زبان، علوم کامپیوتر و البته مطالعات پیشین در فلسفه و روان شناسی قرار داشته است. چیزی که در این تعریف به صورت تلویحی بیان شده، این مفهوم است که روان شناسی شناختی بر مطالعه ی «فرآیند های ذهنی عالی» تأکید دارد.
لیختنشتاین Lichtenstein معتقد است: یکی از ویژگی های جذاب روان شناسی شناخت این واقعیت است که با روان شناسی عقل سلیم یک فرد عادی مطابقت دارد. تعریف معمولی و تا حدی علمی روان شناسی اینست: روان شناسی مطالعه ی ذهن است.
نیسر Neisser که یکی از پژوهشگران پیشگام در این زمینه تعریف جالبی از این پدیده دارد: روان شناسی شناختی به کلیه ی فرآیند هایی اشاره دارد که توسط آن، درون داد حسی تغییر شکل می یابد؛ کاهش می یابد، گسترش می یابد، ذخیره می شود، بهبود می پذیرد و به کار برده می شود. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ویلهم وونت برای ایجاد یک علم آزمایشی جدید، روان شناسی را از فلسفه جدا نمود. هم او و هم طرفدارش تیچنر، معتقد بودن که اولا ادراک را «تا اندازه ای که ما دنیای واقعی را می شناسیم» تبیین کردند و
ثانیا درون نگری را به عنوان روشی ابداعی برای مطالعه ی محتوای ذهن معرفی کردند.
در مقالات پیشین دانستیم مسأله مورد توجه روان شناسان گشتالت مطالعه ی ادراک است. آن ها معتقدند ادراک ها را باید به صورت کل مطالعه کرد، و نباید آن ها را برای تجزیه و تحلیل، به اجزاء تقسیم کنیم. در بسیاری از موارد نحوه ی عملکرد ذهن فطری یا طبیعی است و رویداد های ذهنی به وسیله ی قوانین سازماندهی ادراکی، توضیح داده می شوند. اما نکته ی مهم برای روان شناسی شناختی اینست که ادراک ها، شناخت ها یا شیوه های پی بردن به دنیا هستند. در صورتی که گشتالتی ها بر بینش و آمایه تأکید می ورزند. که برای توجیه و توضیح عملکرد ذهن بی اهمیت به نظر می رسد. علاقه به روان شناسی شناختی با پژوهش عوامل انسانی در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد. عوامل انسانی به عنوان موضوع مطالعه به تعامل انسان و ماشین ها می پرد ازد مخصوصا با توجه به بهتر کردن مهارت های انسان. این حوزه از روان شناسی در طول جنگ با توجه به نیاز برای متحول شدن تکنولوژی در طراحی وسایل، نمایان شد. این مسأله در حوزه ی هوانوردی مهم تر به نظر می رسید.
برودبنت Broadbent خاطر نشان کرد که هواپیما اطلاعاتی که برای خلبان به نمایش گذاشته می شود، زیاد است. لذا وی نمی تواند کلیه ی آن ها مورد توجه قرار دهد. در واقع توجه کردن به عقربه های بسیار زیاد، به مقدار زمان زیادی نیاز دارد. در واقع وی به صورت ضمنی به طرح این مسأله پرداخت که: اولا انسان ها به صورت منفعل منتظر نمی مانند که محرک ها بر آن ها تأثیر بگذارند، بلکه به صورت فعال محرک ها را جستجو می کنند.
دوما به نظر می رسید پردازش اطلاعات انسان مشابه مکانیزم های کنترل ماشین باشد. یعنی همان گونه که هر مکانیزم ماشین به نوع خاصی از اطلاع رسان پاسخ می دهد، نظام پردازش ما نیز به همین نحو به صورت مجموعه ای از این گونه مکانیزم ها عمل می کند.
عموم روان شناسان شناختی بر شناخت ها و فرایند های ذهنی میانجی تأکید می ورزند، اما در بسیاری از جنبه های دیگر با هم فرق دارند. لی هی leahey آن چه را که سه الگو برای روان شناسی شناختی می نامد توصیه کرده است:
1-ساخت گرایی «جدید»
این جنبش که در اروپا شروع شد، ارتباط چندایی با ساخت گرایی وونت و تیچنر ندارد. این الگو بر رویکرد ساختاری به شناخت تکیه می ورزد. یعنی این که ساختارهای شناخت چیستند و چگونه کار می کنند. این گروه بر رابطه ی زبان با شناخت تکیه دارند. دو نفر در این جنبش بسیار مشهورند.
یکی از آن ها ژان پیاژه (عکس روبرو) روان شناس سرشناس رشد است که سال های مدیدی رشد زبان و فکر را در کودکان مطالعه کرده است. پیاژه در آزمایشگاه آلفرد بینه آزمایش های هوش را به کار می برد وی، مشاهده کرد که کودکان به صورت کاملا متفاوت با بزرگسالان، استدلال نموده و دنیا را به صورت متفاوتی درک می کنند.
او معتقد بود که نیروی عقلانی نه تنها به صورت کمی، بلکه به صورت کیفی نیز رشد می کند. برای مثال، یک کودک پنج ساله نه تنها از یک کودک ده ساله کمتر می داند، بلکه فرآیند های تفکر متفاوتی را به کار می برد. راه های مختلفی برای شناخت دنیا وجود دارد و وقتی کودکان رشد می کنند ساختار منطقی ذهن آن ها دستخوش تغییر می گردد. دیگری نوم چومکس است که یک نظریه مبسوط زبان را با توجه به ساختار زبان رسمی آن به وجود آمده است.
2-انسان و ماشین
مطالعه ی پردازش اطلاعات و کامپیوتر. با پیشرفت کامپیوتر بعد از جنگ چهانی دوم، بین شناخت اسنان و عملکرد های کامپیوتر قیاس های متعددی صورت گرفت.
3- ذهن گرایی «جدید»
اصطلاح لی هی برای این گروه، به وضوح تعریف نشده است و چند معنی کلی دارد. لی هی می گوید این الگو بک گروه تقریبا التقاطی است آن ها می توانند روان شناسان شناختی ای باشند که در دو گروه اول جای نمی گیرند وجه مشترک آن ها این که است که بر اصول تداعی که از نظر برخی روان شناسان شناختی دیگر مهم انگاشته می شوند، تأکید ندارند. بالاخره رفتار گرایان شناختی هستند که لی هی اشاره ای به آن ها نکرده است. این گروه بر اهمیت رفتار تأکید دارند، ولی بر خلاف افراطی هایی چون اسکینر با استفاده از اصول شناختی میانجی به عنوان بخشی از تبیین های خود، مخالفتی ندارند. آلبرت بندورا، پیشگام این گروه است. موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 6:23 عصر :: نویسنده : نابغه
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است. به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت. در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.
احساس، یعنی تحریک گیرنده های حسی و انتقال اطلاعات حسی به دستگاه عصبی مرکزی و نخاع و مغز، گیرنده های حسی در اعضا یا اندام های حسی، مثل چشم، گوش، پوست و سایر قسمت های بدن وجود دارند. تحریک حواس، مکانیکی است و از منابع انرژی مثل نور و صوت یا از مواد شیمیایی مثل بو و مزه نشأت می گیرد. منظور از مکانیکی بودن احساس این است که هیچ نوع تفکر و اندیشه ای در آن دخالت ندارد. فرضا نور، شبکیه ی چشم را تحریک می کند و اثر این تحریک به قسمتی از مغز که مختص دریافت آن است، انتقال می یابد. ادراک، یعنی، تعبیر و تفسیر احساس، معنا دادن به احساس ادراک دیگر مکانیکی نیست، یعنی تفکر، علایق، نگرش ها و تجربه ها در آن دخالت دارند. ادراک عبارتست از فرایند سازمان دهی و تفسیر احساس هایی که از دنیای خارج دریافت می کنیم. ادراک می تواند.
یادگیری، انتظار و هم چنین شیوه های سازماندهی اطلاعات دریافت شده از دنیای بیرون را نیز منعکس کند. ادراک بر خلاف احساس فعال است و به کمک آنست که تحریکات حسی را می فهمیم. مثلا ممکن است دو پدیده یک احساس ایجاد کنند، اما دو چیز متفاوت باشند. شکل یک انسان و یک عروسک به یک اندازه گیرنده های حسی چشم های ما را تحریک کند. یعنی احساس واحدی را به وجود آورند. اما ما آن دو را متفاوت می دانیم و این فرآیند ادراک نامیده می شود. بنابراین برای تشکیل ادارک لازم است ابتدا احساس به وجود آید. در واقع ادراک فرآیندی است که بر اساس آن اطلاعات حسی خود را سازمان می دهیم یا می فهمیم. فرضا هر چند که احساس بینایی را اانرژی الکترومغناطیسی به وجود می آورد و در واقع مکانیکی است مع هذا ادراک بینایی، شناخت، انتظارات و انگیزش های ما را نیز شامل می شود. احساس یک فرآیند مکانیک است اما ادراک فرایندی فعال به حساب می آید که ما بر اساس آن دنیای پیرامون خود را تفسیر می کنیم. برای مثال به شکل های مقابل توجه کنید. آیا شما دو چهره رو در رو می بینید یا یک گلدان؟ مسلما هر دو. اما با فاصله ی زمانی. با این که از شکل امواج یکسانی به چشم فرستاده می شود. اما ما دو تفسیر متفاوت از آن داریم. این پدیده را می توان با ادراک توجیه کرد. بدین ترتیب که یک احساس می تواند به دو ادراک متفاوت ختم شود.
حرکت واقعی یعنی، تغییر موقعیت نسبت به یک شی. مثلا وقتی موقعیت یک اتومبیل نسبت به ما تغییر می کند. می گوییم در حال حرکت است. اما، گاهی در غیاب حرکت واقعی نیز حرکت، ادراک می کنیم. به این پدیده، اصطلاحا پدیده ی فای یا حرکت ظاهری می گویند. مانند تصاویر انیمیشن.
گاهی با عدم تطابق ادراک با واقعیت روبرو می شویم. که به آن خطای ادراک می گوییم. مثلا اگر دو خط 4 سانتی متری عمود بر هم مانند شکل داشته باشیم، به نظر می رسد خطی که راستای افق قرار دارد کوتاه تر خط در راستای عمود است.
البته باید در نظر داشت که میزان این خطا بر حسب این که محل تقاطع در کنار یا وسط باشد، فرق می کند. موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:32 عصر :: نویسنده : نابغه
انرژی های پتاسیل
قبلا خواندید که ...
همان طور که میدانید نان دارای انرژی است. آیا نان حرکت میکند؟! آیا انرژی نان از نوع جنبشی است؟ ملاحظه میکنید س?ال بیربطی است و جواب آن منفی است! پس انرژی موجود در نان از چه نوعی است؟ مواردی مثل انرژی موجود در باتری یا انرژی موجود در نفت و گاز یا انرژی موجود در بمب اتمی! را در نظر بگیرید. این انرژیها از چه نوعی هستند؟ تمامی موارد فوق دارای انرژی هستند، اما در صورت وجود شرایط لازم انرژی آنها ظاهر و آزاد میشود.
ظاهراً در این موارد، نوعی انرژی ذخیره شده وجود دارد. بر این اساس این انرژیها را صورتهای انرژی پتانسیل میدانیم. انرژی پتانسیل گرانشی گلولهی توپی با سرعت اولیه به سمت بالا پرتاب میشود، بنابراین انرژی جنبشی دارد. این انرژی ناشی از سرعت اولیه توپ است. هر چه توپ بیشتر اوج میگیرد، سرعت آن کمتر شده و مقدار انرژی جنبشی آن نیز کاهش مییابد. در نقطه اوج، توپ هیچ انرژی جنبشی ندارد. اما در هنگام سقوط، انرژی جنبشی مجدداً ظاهر میشود. چرا در حین صعود انرژی جنبشی توپ کم میشود؟ آیا این امر با پایستگی انرژی در تضاد نیست؟
علت کم شدن انرژی جنبشی و ظهور مجدد آن با کار انجام شده روی توپ قابل بیان است. وقتی توپ بالا میرود، نیروی جاذبه زمین روی توپ کار انجام میدهد و انرژی جنبشی کاهش مییابد. این روند تا زمانی ادامه دارد که انرژی جنبشی به صفر برسد. در هنگام سقوط، نیروی جاذبه زمین روی توپ کار انجام میدهد ولی این بار باعث افزایش انرژی جنبشی توپ شده و این افزایش متناظر همان مقدار از دست رفته در هنگام صعود است. در تصویر زیر، چگونگی تبدیل انرژی در حین سقوط را میبینید.
پس به جای جمله ی: در هنگام صعود انرژی جنبشی از بین میرود، میتوانیم براساس قانون پایستگی انرژی، یک نوع انرژی جدید تعریف کنیم. این انرژی جدید انرژی پتانسیل گرانشی است. وقتی انرژی جنبشی کاهش مییابد، انرژی پتانسیل گرانشی افزایش مییابد. از طرف دیگر انرژی پتانسیل گرانشی با کار نیروی جاذبهی گرانشی مرتبط است.
در هنگام بازگشت توپ از نقطهی اوج به زمین انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل میشود. در لحظهی قبل از برخورد به زمین انرژی جنبشی برابر چقدر است؟ وقتی توپ به زمین برخورد کرد انرژی توپ چه میشود؟ پس انرژی پتانسیل گرانشی (U) برابر است با: U = mgh
انرژی پتانسیل کشسانی نیرو باعث تغییر شکل اجسام میشود. تغییر شکل اجسام به مقدار و جهت نیرو بستگی دارد. در ضمن جنس یک جسم نیز در میزان تغییر شکل آن اثر دارد. یک فنر فولادی بسیار کمتر از یک فنر آلومینیومی خم میشود. ابعاد و ضخامت جسم نیز در میزان تغییر شکل آن اثر دارند. به دو شکل زیر توجه کنید. آیا برای بیرون ریختن سُس از محفظههای زیر باید کار انجام شود؟ چرا؟ تفاوت این دو ظرف در چیست؟ کدام یک از این ظرفها پس از برداشتن نیروی دست، شکل اولیه خود را باز مییابند؟ در کدام یک انرژی صرف شده برای تغییر شکل ظرف، تلف شده و ظرف به خودی خود به حالت اول باز نمیگردد؟ تفاوت یک تیرکمان کشیده شده با تیرکمان در حالت عادی چیست؟ چرا یکی از آنها میتواند به سنگ سرعت داده و آن را پرتاب کند؟
انرژی سنگ پرتاب شده از کجا آمده است؟
آیا کش کشیده شده انرژی دارد؟ چرا؟ برخی اجسام با تغییر شکل یافتن شان قادرند که انرژی را ذخیره کنند. بسیاری از اجسام و یا مواد وقتی به وسیله ی نیرو تغییر شکل مییابند بخشی از انرژی را در خود ذخیره میکنند، به این صورت از انرژی، انرژی پتانسیل کشسانی میگویند.
انرژی شیمیایی انرژی ذخیره شده در پیوند اتم ها و مولکول ها را انرژی شیمیایی می گویند. این انرژی این ذرات را به هم متصل نگه می دارد. تراکم زیست، نفت، گاز طبیعی و پروپان مثال هایی از انرژی شیمیایی ذخیره شده هستند.
انرژی هسته ای انرژی ذخیره شده در هسته های یک اتم که هسته ها را به هم نگه می دارد را انرژی هسته ای گویند. این انرژی می تواند در اثر ترکیب شدن یا شکافته شدن آزاد شود. فرآیندی که در آن هسته یک اتم به هسته های دو یا چند اتم شکافته می شود فرآیند شکافت (Fission) می گویند که شکافته شدن هسته اورانیوم یک نمونه از آن است.
فرآیندی که در آن چند اتم با هم ترکیب می شوند را فرآیند گذاره (Fusion) می گویند؛ خورشید از اتم های هیدروژن تشکیل شده است در واقع این اتم ها دچار فرآیندی به نام گدازه هستند . موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:30 عصر :: نویسنده : نابغه
در محیط اطراف ما چیزهایی در حال حرکت و جابجایی هستند. موادی تغییر می کنند و خاصیت آن ها عوض می شود.
در تمام این پدیده ها، عامل مشترکی وجود دارد: انرژی
Potential Energy = انرژی پتانسیل Kinetic Energy = انرژی جنبشی Total Energy =مقدار کل انرژی
آن چه ماشین ها را در امتداد جاده ها و قایق ها را بر روی آب می راند، انرژی است؛ آن چه در اجاق باعث می شود کیک بپزد، آب را در فریزر یخ نگه می دارد، آهنگ های مورد علاقه ما را در رادیو می نوازد و خانه ما را روشن نگه می دارد، همگی انرژی هستند.
اشکال انرژی انرژی به اشکال مختلفی مانند نور، گرما، صدا و حرکت وجود دارد. انرژی صورت های مختلفی دارد، اما می توان آن ها را به دو دسته جنبشی و پتانسیل تقسیم کرد.
انرژی جنبشی انرژی که جسم به علت حرکت خود دارد، انرژی جنبشی جسم نامیده می شود. باد، آب جاری، اتومبیل در حال حرکت، پرنده ی در حال پرواز و ... دارای انرژی جنبشی هستند. انرژی جنبشی همان حرکت است. حرکت امواج، الکترون ها، اتم ها، مولکول ها، اجسام و مواد. بنابراین انرژی جنبشی شامل انرژی الکتریکی، انرژی موجی، انرژی حرارتی، انرژی حرکتی و انرژی صوتی است.
انرژی الکتریکی انرژی الکتریکی یکی از صورت های انرژی است که در زندگی روزمره بیش ترین استفاده را دارد. زیرا این انرژی به راحتی منتقل شده و به آسانی به صورت های دیگر انرژی تبدیل می شود. حرکت بارهای الکتریکی، انرژی الکتریکی را به وجود می آورد.
اعمال نیرو می تواند الکترون ها را به حرکت وادار کند؛ بارهای الکتریکی که در یک سیم جریان دارد، الکتریسیته یا برق نامیده می شوند . روشنایی مثال دیگری از انرژی الکتریکی ست.
انرژی الکتریکی را می توان از طرق باد، آب های جاری و سوزاندن سوخت ها به دست آورد.
انرژی موجی انرژی الکترو مغناطیسی که در امواج متقاطع وجود دارد را انرژی موجی گویند. این انرژی شامل نور قابل روئت، اشعه ایکس، اشعه گاما و امواج رادیویی هستند. نور یکی از انواع انرژی های موجی است. انرژی خورشیدی نیز مثال دیگری از انرژی موجی است.
انرژی حرارتی انرژی حرارتی یا گرما، انرژی درون اجسام می باشد که حاصل لرزش و حرکت اتم ها و مولکول های درون جسم است، بنابراین این نوع انرژی به جنبش مولکول ها بستگی داد. هرچه تعداد مولکول های یک جسم بیش تر و جنبش مولکول های آن بیش تر باشد، انرژی گرمایی آن بیش تر است.
انرژی جنبشی مولکول ها
از این انرژی در پختن غذا، گرم کردن خانه و ... استفاده می شود.
انرژی حرکتی همه چیزهایی که حرکت می کنند انرژی دارندحرکت اشیاء و مواد از یک جا به جایی دیگر را انرژی حرکتی می گویند. این اشیاء هنگامی که به آن ها نیرویی وارد شود براساس قانون حرکت نیوتن، حرکت می کند. باد مثالی از انرژی حرکتی است.
انرژِی صوتی
حرکت انرژی در مواد به صورت امواج طولی ( فشار – کشش ) را انرژِی صوتی می گویند. صوت هنگامی بوجود می آید که نیرویی باعث لرزش جسم شود که در این حالت انرژی به صورت موج در جسم انتقال پیدا می کند.
صدای هواپیما شیشه را می لرزاند، آن چه باعث ارزش شیشه می شود، انرژی صورتی هواپیما است.
در ادامه می خواندید... موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:27 عصر :: نویسنده : نابغه
در این طرح درس می خواهیم شمار را با مفهوم اسپین بیشتر آشنا کنیم: قبل از معرفی اسپین بهتر است دو مفهوم تکانه خطی و تکانه زاویه ای در فیزیک را به شما یاد آوری کنیم: تکانه خطی یا مومنتم (Momentum): به حاصل ضرب جرم یک جسم در سرعت آن تکانه گفته می شود. تکانه خطی مقدار انرژی موجود در جسم را نشان می دهد. تکانه یک کمیت برداری است یعنی دارای اندازه و جهت می باشد و جهت آن، هم جهت با بردار سرعت جسم است.
یکی از قانون های بقا در فیزیک، قانون بقای تکانه خطی است، مومنتم از بین نمی رود فقط از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود. برای فهمیدن این مسئله یک سری توپ در بازی بیلیارد را در نظر بگیرید هنگامی که به یکی از آن ها ضربه وارد می شود با برخورد با توپ بعدی تکانه خود را به آن منتقل کرده و همین روند تا توپ آخر ادامه دارد.
تکانه زاویه ای: تکانه زاویه ای به حرکت دورانی یک جسم مربوط می شود. وقتی که جسم به جای حرکت در یک، دو یا سه بعد حرکت چرخشی دارد سرعت آن سرعت زاویه ای نامیده می شود. در این حالت بجای جرم جسم باید از کمیتی به نام اینرسی (I) استفاده کنیم چنین جسمی علاوه بر تکانه خطی دارای تکانه زاویه ای (L) است که جهت آن از قانون دست راست تعیین می شود.
یادآوری: در فیزیک وقتی به جای ذره، یک جسم با حجم و توزیع چگالی خاص داریم باید به جای جرم از کمیتی به نام اینرسی صحبت کنیم که مقدار آن به چگونگی توزیع ذرات در جسم و محور چرخش جسم بستگی دارد. می دانیم که کره زمین دارای دو نوع حرکت وضعی و انتقالی است. حرکت آن به دور خورشید را حرکت انتقالی و چرخش زمین به دور خودش را حرکت وضعی می گویند. هر یک از این دو نوع حرکت، دارای اندازه حرکت زاویهای مخصوص به خود است.
الکترون هم مانند زمین دارای این دو نوع حرکت است، یکی به دور هسته و یکی به دور خودش، الکترون در اثر حرکت به دور خودش دارای تکانه زاویه ای می شود که به آن اسپین الکترون گفته می شود.
اسپین ( Spin)، از خاصیتهای بنیادی ذرات زیراتمی است که معادل کلاسیک ندارد و یک خاصیت کوانتومی بشمار میآید. نزدیکترین خاصیت کلاسیک به اسپین اندازهحرکت زاویهای است.
تائید تجربی اسپین الکترون شاید بدانید که اگر یک ذره باردار متحرک باشد در اطراف آن یک میدان مغناطیسی به وجود می آید بنابراین حرکت چرخشی الکترون (با بار منفی)، مانند حلقه جریانی است که گشتاور مغناطیسی خاص خود را به دنبال دارد. پس اگر یک میدان خارجی به چنین ذره ای وارد شود انتظار داریم که برهمکنشی بین این دو میدان صورت بگیرد، که البته ما فقط از روی نتایج آزمایش می توانیم به وجود این چنین بر هم کنشی پی ببریم. دقیقا دانشمندان با انجام این آزمایش به وجود ساختار ریز اتم ها و به دنبال آن به اسپین پی بردند. آن ها با گذاشتن اتم در معرض میدان مغناطیسی خارجی جابجایی در ترازهای انرژی آن ها مشاهده کردند حدس دانشمندان این بود که این جابجایی می بایست در اثر بر همکنش میدانی با میدان خارجی اعمالی به وجود آمده باشد که امروزه اسپین الکترون گفته می شود. این نوع آزمایش ها و نیز شواهد تجربی دیگر نشان میدهند که الکترون، تکانه زاویهای و گشتاور مغناطیسی دارد که به حرکت آن بر مدار پیرامون هسته مربوط نبوده، بلکه به ذات ذره مربوط است.
ویژگی های اسپین اسپین الکترون را با S نشان میدهند. مانند تکانه حرکت زاویهای مداری، این کمیت نیز کوانتیده است.
بنابراین در میدان مغناطیسی، S هر جهتی را اختیار نمیکند و فقط مجاز به جهت گیری در امتداد میدان مغناطیسی است (اگر میدان مغناطیسی در جهت z فرض شود)، مضرب 1/2 از باشد. یعنی:
موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:24 عصر :: نویسنده : نابغه
همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است. به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت. در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در چرخه ی آموزش کشور قرار دارد.
شرطی شدن کلاسیک و شرطی شدن عامل، شکل های به نسبت ساده ی یادگیری هستند. جاذبه ی اصلی شرطی شدن، توانایی آن در تحقق هدف رفتار گرایانه است، یعنی، بیان رفتار بر حسب رویداد های قابل مشاهده. برخی روانشناسان ادعا کرده اند که رفتار پیچیده ی انسان، غیر از مجموع رفتار های جزیی است. آن ها معتقدند که شرطی شدن نمی تواند همه ی نمونه هی رفتاری آموخته شده را، حتی در مورد موش آزمایشگاهی، تشریح کند و انواع دیگری از یادگیری را عنوان کرده اند. در میان آن ها می توان یادگیری از راه بینش، یادگیری پنهان و یادگیری مشاهده ای را نام برد.
یادگیری از راه بینش
کهلر روان شناس گشتالت آلمانی، اولین کسی بود که اعلام کرد همه ی انواع یادگیری را نمی توان با شرطی شدن تبیین کرد. او این نظر را، پس از آزمایش هایی اعلام کرد که با شمپانزه ها، به ویژه شمپانزه ای که سلطان می نامید، انجام داد. حیوان یادگرفته بود که برای به دست آوردن موزهایی که در بیرون قفس قرار داشتند، از یک چوب دستی استفاده کند.
سلطان ابتدا سعی می کند تنها با یک چوب موزها را به دست آورد. چون موفق نمی شود، به عقب بر می گردد و دستکاری چوب ها را شروع می کند. پس از مدتی ناگهان بلند می شود و دو چوب کوچک را به یکدیگر وصل می کند و یک چوب دستی دراز می سازد و به وسیله ی آن موزها را به دست می آورد.
کهلر، برای بیان این رویداد، یعنی پیدا کردن ناگهانی پاسخ یک مسأله، اصطلاح بینش را به کار برد. کهلر متوجه می شود که این نوع بینش، به تدریج و به کمک تقویت تمرین ها، آموخته نمی شود. به نظر می رسد که این بینش، وقتی عناصر یک مسأله به طور صحیح کنار هم قرار می گیرند، ناگهان جرقه می زند. در یادگیری از راه بینش، اصل رابطه بین رویداد ها به یکباره کشف می شود نه از راه کوشش و خطا.
یادگیری پنهانیادگیری پنهان به یادگیری گفته می شود که در لحظه ی یادگیری پاسخی به دنبال ندارد، به عبارت دیگر یادگیری پنهان ظاهرا بدون تقویت آموخته می شود. فرض کنید کودک چهار ساله ای را در فصل زمسنان به بیرون از خانه آورده اید. کودک اتومبیلی می بیند که روی برف سر می خورد و نمی تواند در سر بالایی جاده حرکت کند، کودک هیچ پاسخی از خود نشان نمی دهد اما، بیست سال بعد، وقتی کودک، صاحب اتومبیل شد، به یاد دارد که در برف و یخبندان اگر بخواهد در سر بالایی رانندگی کنند، احتمالا سر خوردن دارد. و یا فرضا چنان چه با گروهی از نژاد زرد مواجه شویم در برخورد اول فکر می کنیم همه ی آن ها مثل هم هستند. اما پس از مدتی متوجه می شویم که آن ها تفاوت بسیار زیادی با هم دارند. احتمالا اروپایی ها هم وقتی ما ایرانی ها را می بینند برای اولین بار فکر می کنند تفاوتی با هم نداریم. اما می دانیم که هیچ دو نفری مگر دوقلوهای همسان مثل هم نیستند. این نوع یادگیری که به ظاهر تقویت به همراه ندارد، یادگیری پنهان گفته می شود.
یادگیری مشاهده ایبسیاری از روان شناسان معتقدند که ما تعداد زیادی از رفتار های خود را مشاهده ی رفتار های دیگران یاد می گیریم. مشاهده ی اطرافیان و فیلم ها یا نگاه کردن به تلویزیون اطلاعات زیادی در اختیار ما می گذارد. به کمک فیلم ها یا تلویزیون درباره ی سقوط آزاد، سقوط از آبشار، شنا کردن، بالا رفتن از شیب تند، طی مسیر برای گرفتن توپ در بازی فوتبال یا از بین بردن آثار انگشت، حتی اگر آن ها را تمرین نکرده باشیم، دید کلی یی به دست می آوریم. یادگیری مشاهده ای می تواند بخش عظیمی از یادگیری ما را تبیین کند. این یادگیری با مشاهده ی آشپزی والدین، تمیز کردن خانه، شستن لباس یا تعمیر وسایل خراب توسط آن ها حاصل می شود.
یادگیری مشاهده ی ای رفتار های ساده مثل بازکردن یک اسباب بازی برای بررسی داخل آن از یک سالگی شروع می شود.
یادگیری مشاهده ای زمانی هم که معلم مسایل را روی تخته حل می کند یا زمانی که به زبان خارجی حرف می زند و ما به او نگاه می کنیم یا به حرف های او گوش می دهیم، حاصل می شود. یادگیری مشاهده ای به صورت مکانیکی و از راه تقویت حاصل نمی شود.
ما می توانیم با مشاهده یاد بگیریم بدون آن که کوچک ترین پاسخی نشان دهیم. برای این کار دقت در رفتار دیگران، ظاهرا کافی خواهد بود. موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:23 عصر :: نویسنده : نابغه
منشا انرزی اقیانوسی چیست؟ برای آشنایی با انرژی اقیانوس ها ابتدا باید با جزر و مد آشنا شوید؛ نیروی گرانشی که بین ماه و خورشید و زمین سبب بالا و پایین رفتن منظم آب اقیانوس ها در سراسر جهان می شود که نتیجه آن امواج جزر و مدی می باشد. بنابراین بهتر است یادآوری مختصری درباره نیروی گرانشی و ماهیت آن داشته باشیم.
نیروی گرانشی یکی از انواع نیروهاست. نیروی گرانشی بین هر دو جسم و ذره ای که در جهان بتوان در نظر گرفت، وجود دارد؛ مقدار این نیرو به جرم دو جسم و فاصله ی که بین آن ها بستگی دارد یعنی اگر جرم دو جسم کم و یا فاصله ی بین آن ها زیاد باشد این نیرو خیلی کم است. (نیروی گرانشی ضعیف ترین نیرو از میان چهار نیروی الکتریکی، نیروی مغناطیسی، نیروی هسته ای و نیروی گرانشی است)
ماه نیرویی بیش از دو برابر نیرویی که خورشید بر امواج جزر و مد تاثیر می گذارد، اعمال می کند. در نتیجه جزر و مد تابعی از گردش ماه به دور زمین است. ایجاد موج در روز و سیکل جزر در هر سطح جزئی از اقیانوس وجود دارد. دامنه ارتفاع موج جزر و مد در اقیانوس های آزاد بسیار کم است، این در حالی است که در مرکز موج بالغ بر صدها کیلومتر آشفتگی ایجاد می شود.
نزدیک سواحل دریا، سطوح آب میتوانند تا 24 متر بالا کشیده شوند. تنها حدود 24 نقطه وجود دارد که دارای شرایط مناسب و حدود جزر و مدهای کافی (حدود 6 متر) برای تولید انرژی به صرفه است. سادهترین سیستم تولید نیرو برای دستگاه های جزر و مدی شامل سدی به صورت مانع در عرض مدخل کولاب حاشیهای دریا است. دروازههای آبگیر مانع به ظرف جزر و مد هنگام جزر و مدهای بزرگ اجازه ورود آب را میدهد و آب را از میان سیستم توربین خروجی عبور میدهد. این زمان که بین بالاترین نقطه مد و پایین ترین نقطه جزر وجود دارد را ebb tide میگویند.
موانع جزر و مدی میتوانند سطح جزر و مد را در ظرف تغییر داده و آشفتگی را در آب بالا ببرند. این مسئله میتواند روی جهت یابی و تفریح نیز تأثیر بگذارد. بزرگترین ضرر بالقوة نیروی جزر و مدی، تأثیر یک ایستگاه جزر و مد روی گیاهان و حیوانات، نصب کولاب است.
حصارهای جزر و مدی میتوانند انرژی جزر و مد را مهار کنند، یک حصار جزر و مدی دارای توربینهای قائم محور هستند که روی یک حصار سوار شده است. تمام آبی که عبور میکند به درون توربینها رانده میشود. این تأسیسات در نواحی مانند کانالهای بین خشکیها نیز میتوانند بکار گرفته شوند. حصارها تأثیر زیست محیطی کمتری نسبت به موانع جزر و مدی دارند، اگرچه میتوانند برای حرکت حیوانات بزرگ دریایی مشکل ساز باشند. هزینه نصب حصارهای جزر و مدی نیز کمتر از موانع جزر و مدی است. یک حصار جزر و مدی در سواحل فیلیپین در حال فعالیت است.
توربینهای جزر و مدی تکنولوژی جدیدی هستند که در بسیاری از نواحی جزر و مدی به کار گرفته میشود. اساساً آن ها توربینهای بادی هستند که در هر محلی که جریان جزر و مدی قوی دارد، واقع شدهاند. از آنجا که آب 800 مرتبه چگال تر از باد است، توربینهای جزر و مدی مجبور به داشتن مقاومت بیشتری از توربینهای بادی خواهند بود. این توربینها سنگینتر و گرانتر هستند اما قادرند انرژی بیشتری را به دام بیاندازند.
انرژی امواج موج در اثر وزش باد روی سطح اقیانوس بوجود میآید. در امواج اقیانوس انرژی خارقالعادهای وجود دارد. مجموع نیروی امواجی که خطوط ساحلی دنیا را در مینوردند، 2 تا 3 میلیون مگاوات تخمین زده میشود. سواحل غربی ایالات متحده و اروپا و سواحل ژاپن و نیوزلند محل های مناسبی برای مهار انرژی امواج اقیانوس هستند. یکی از راه های مهار انرژی امواج این است که خط سد امواج را به کانال های باریک کج کرده و در آنجا متمرکز کنیم. این کار باعث افزایش نیرو و اندازة امواج میشود. سپس امواج میتوانند به ظرفهایی کانال کشی شده و یا مستقیماً برای گرداندن توربینها به کار روند. هیچ دستگاه انرژی موجی تجاری بزرگی وجود ندارد، اما انواع کوچک آن موجود میباشند، در آینده ای نزیدیک مکان های ساحلی کوچک بهترین وضعیت را برای تولید انرژی موجی کافی برای جوامع محلی ایجاد خواهند کرد.
تبدیل انرژی حرارتی اقیانوس (OTEC) انرژی خورشید سطح آب اقیانوس را گرم میکند. در نواحی استوایی، سطح آب تا بیش از 40 درجه گرم تر از درون آب است. این اختلاف حرارتی میتواند برای تولید برق به کار برده میشود. سیستم OTEC باید اختلاف دمایی حداقل 25 درجه سیلیوس داشته باشد تا بتواند کار کند، هاوایی از سال 1970 برای OTEC مورد بررسی قرار گرفت. امروزه به دلایلی که در زیر به آن اشاره می کنیم هیچ عملکردی وجود ندارد.
1. سیستمهای OTEC بهرة بالای انرژی ندارند. 2. پمپ کردن آب مشکل مهندسی بزرگیست. 3. برق باید به خشکی انتقال یابد که برای رسیدن به تکنولوژی لازم جهت تولید و انتقال اقتصادی برق از سیستم 10 تا 20 سال وقت نیاز است.
خورشید تحقیقاتی برای ساخت مزارع خورشیدی روی اقیانوس انجام شده است. اقیانوس ها 70 درصد سطح کرة زمین را میپوشانند. برخی عقیده دارند که نزدیک سواحل کامل ترین محل برای مزارع خورشیدی است. اخیراً، انرژی خورشیدی در سکوهای نزدیک به ساحل و برای راه اندازی تجهیزات دریایی کنترل از راه دور به کار گرفته شده است. انرژی خورشیدی منبع انرژی تجدید پذیری است که آزاد و سالم است. موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:22 عصر :: نویسنده : نابغه
به نظر شما کشف جوهر نامرئی به چه زمانی بر می گردد؟ مردم به چه منظوری می توانستند از جوهر نامرئی استفاده کنند؟ در این مقاله ابتدا تاریخچه کشف جوهر نامرئی را می گوییم سپس به انواع و چگونگی عمل کردن آن می پردازیم؛ در زمان جنگ جهانی دوم، کارت پستال هایی از لهستان پست میشد که سربازان آلمانی به آن ها توجهی نداشتند. این کارت ها کاملا معمولی به نظر می آمدند اما واقعیت چیز دیگری بود. همه این کارت ها حاوی مطالبی به صورت رمز بودند. از جمله درخواست غذا و دارو، اعلام مکان پایگاه ها و زندان های اسرا.
چگونه این عمل اتفاق میافتاد؟ درست حدس زده اید با استفاده از جوهر نامرئی. جوهرهای نامریی انواع مختلف دارند که هر کدام به گونه ی خاصی عمل میکنند. نوع اول بر اساس خاصیت تغییر رنگ در اثر تغییر PH عمل میکنند که این نوع پرکاربردتر است، و نوع دوم که بر اساس اکسیداسیون مواد در اثر حرارت عمل می کند.
جوهر نامرئی که با تغییر و تنظیم PH عمل میکند؟ وقتی چنین جوهر نامرئی به یک ماده متخلخل اضافه میشود، آب موجود در جوهر با دیاکسید کربن موجود در هوا ترکیب می شود و اسید کربنیک را به وجود میآورد. اسید کربنیک به نوبه خود با سدیم هیدروکسید وارد واکنش خنثی شدن میشود و کربنات سدیم را به وجود می آورد. خنثی شدن باز، سبب تغییر رنگ معرف میشود و در نتیجه اثر جوهر، ناپدید می شود. این واکنش ها را می توان به صورت زیر نمایش داد:
مواد لازم برای تهیه جوهر نامریی مواد مورد نیاز برای تهیه جوهر نامریی قرمز یا آبی به شرح زیر است:
0.1 گرم تیمول فتالئین برای جوهر آبی یا فنل فتالئین برای جوهر قرمز 10 میلی لیتر اتیل الکل ( اتانل) 90 میلی لیتر آب 20 قطره محلول سدیم هیدروکسید 3 مولار یا 10 قطره محلول سدیم هیدروکسید 6 مولار. ( برای تهیه محلول سدیم هیدروکسید 3 مولار، 12 گرم سدیم هیدروکسید _ NaOH را در 100 میلی لیتر آب حل کنید).
طرز تهیه جوهر نامریی برای تهیه جوهر نامریی به طریق زیر عمل کنید: 1. تیمول فتالئین یا فنل فتالئین را در الکل حل کنید. 2. محلول را به 90 میلی لیتر آب اضافه نموده، هم بزنید. ( محلولی شیری به دست می آید.) 3. محلول سدیم هیروکسید را قطره قطره اضافه کنید تا رنگ آبی یا قرمز به دست آید. 4. جوهر را روی پارچه آزمایش کنید. ( پارچه کتانی یا رومیزی کهنه غیر قابل استفاده). کاغذ، فشرده تر است و کمتر به هوا اجازه واکنش میدهد، بنابر این واکنش تغییر رنگ دیرتر صورت میپذیرد. 5. طی چند ثانیه، لکه ها ناپدید میشوند. PH محلول جوهری بین 10 تا 11 است اما بعد از اینکه در مجاورت هوا قرار می گیرد، به 5 تا 6 کاهش میابد. 6. اگر محل لکه ها را با پنبه آغشته به محلول بازی مثل امونیاک رقیق مرطوب کنید، لکه ها دوباره ظاهر می شوند. برعکس اگر این کار را با سرکه انجام دهید، لکه ها سریع تر بی رنگ میشوند. شستن پارچه ها، جوهر را به طور دایمی می شوید.
نکات ایمنی هرگز جوهر را به صورت یا بدن کسی نپاشید. به خصوص از برخورد آن با چشم ها اجتناب کنید. تهیه و حمل محلول سدیم هیدروکسید، حتما بایستی توسط یک فرد متخصص انجام پذیرد. این ترکیب خطرناک است و به هیچ وجه نباید کار کردن با آن را با بی توجهی انجام داد. اگر به هر دلیلی این محلول با پوست تماس پیدا کرد، با آب فراوان شستشو دهید.
جوهر های نامرئی که با حرارت عمل می کند اساس کار این جوهرها به این صورت است که مواد به کار رفته در اثر حرارت، اکسید می شوند که نتیجه ظاهر شدن رنگ قهوه ای در اثر حرارت است. مواد گوناگونی برای این کار استفاده میشوند از جمله شیر، سرکه، آب پیاز و آب لیمو که آب پیاز و آب لیمو از همه بهتر هستند. متن مورد نظر را با قلم های قدیمی یا با خلال دندان روی کاغذ بنویسید. اجازه دهید تا پیام تان خشک شود. برای آشکار شدن پیام کافی است آن را روی شمع یا حرارت ملایم لامپ بگیرید.( احتیاط کنید!)
جوهر های نامریی تحت اشعه ماورا بنفش بعضی از جوهرهای نامریی، تابش فلورسانس دارند. این جوهرها در تاریکی و تحت نور ماوراء بنفش، خیلی براق و درخشنده به نظر میآیند. آن ها را میتوان در رنگ های بسیار متنوعی یافت و درهمه سطوح از جمله پلاستیک و شیشه به کار برد. موضوع مطلب : چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 5:19 عصر :: نویسنده : نابغه
شناساگرها مواد رنگی است که معمولا از مواد گیاهی گرفته میشوند و میتوانند به شکل اسیدی یا بازی باشند. شناساگرها برای شناسایی اسیدها و بازها به ما کمک میکنند. برای تعیین نقطه پایان در حین تیتر کردن از ترکیبات شیمیایی مشخص استفاده میشود که در نزدیکی نقطه تعادل در اثر تغییر غلظت مواد تیترشونده شروع به تغییر رنگ میکنند. این ترکیبات رنگی، شناساگر میباشند. به عبارتی دیگر، شناساگرها مواد رنگی هستند که رنگ آن ها در محیط اسیدی و قلیایی با هم تفاوت دارد.
کاربرد شناساگرها یکی از ساده ترین راه تخمین کمی PH ، استفاده از یک شناساگر است. با افزودن مقدار کمی از یک شناساگر به یک محلول، تشخیص اسیدی یا بازی بودن آن ممکن میشود. در صورت مشخص بودن PH، تغییر شناساگر از یک شکل به شکل دیگر ، با توجه به رنگ مشاهده شده، میتوان تعیین کرد که PH محلول کمتر یا بیشتر از این مقدار است. شیمیدانها از این گونه مواد برای شناسایی اسیدها و بازها کمک میگیرند.
شناساگرهای زیادی وجود دارد که معروف ترین آن ها لیتموس (تورنسل) است که در محیط اسیدی، قرمز، در محیط بازی، آبی و در حدود خنثی بنفش رنگ است. تغییر رنگ آن در نزدیکی PH برابر 7 رخ میدهد. در هر حال تغییر رنگ ناگهانی نیست. فنل فتالئین، معرف دیگری است که بیشتر برای بازها قابل استفاده است. این ماده جامدی سفید رنگ است که در آزمایشگاه محلول الکلی آن را به کار میبرند. این محلول در محیط اسیدی بی رنگ و در محیط قلیایی رقیق ارغوانی است.
میتوان از آب کلم سرخ یا انواع گل های سرخ مثل شقایق و رز سرخ نیز بهعنوان یک شناساگر اسید و باز استفاده کرد. از آمیختن شناساگرهای مختلف با یکدیگر نوار کاغذی به دست میآید که با یک مقیاس رنگ مقایسهای همراه است و برای اندازه گیریهای تقریبی PH به طور گسترده کاربرد دارد.
انواع شناساگرها
در اینجا به معرفی دو نوع شناساگر داخلی و خارجی می پردازیم: 1. شناساگر داخلی: اگر به محلول تیتر شونده، چند قطره از یک شناساگر افزوده شود و پس از پایان عمل تغییر رنگ در محلول ایجاد شود، چنین شناساگری را شناساگر داخلی یا درونی نامند.
2. شناساگر خارجی: در برخی حالات، قبل از آن که نقطه پایان به ظهور برسد، بین شناساگر و محلول تیتر شونده یک واکنش صورت میگیرد و در این حالت نقطه پایان بسیار سریع پدیدار میشود، مثل تیتر کردن فسفات با استات اورانیل در حضور شناساگر فروسیانور پتاسیم، فروسیانور پتاسیم با یون های اورانیل قبل از رسیدن به نقطه پایان واکنش میدهد.
برای به دست آوردن نتیجه صحیح و خوب باید به دفعات لازم چند قطره از محلول بالای رسوب ( یا محلولی که پس از صاف کردن رسوب به دست میآید ) را در فاصله زمان های مساوی، روی یک قطعه کاغذ صافی با شناساگر سیانور پتاسیم آزمایش کرد. چنین شناساگری، شناساگر خارجی نامیده میشود.
فاصله تغییر PH و تغییر رنگ برخی از شناساگرهای مهم اسید و باز که متداولند و جدول زیر آمده است:
موضوع مطلب : |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||