درباره وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 16
  • کل بازدیدها: 198363
  • بازدید ماهانه: 198363



نابغه کوچولو
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
چهارشنبه 93 خرداد 21 :: 6:38 عصر ::  نویسنده : نابغه

فکر می کنید مورچه ها چند برابر وزن شان را تحمل می کنند؟!


از قابلیت خارق‌العاده مورچه‌های کارگر شنیده‌ایم که چندین برابر وزن‌شان قادر به حمل آذوقه‌اند. اما طبق پژوهشی تازه بر روی مورچه‌های کارگر،می‌تواند فشاری تا بالغ بر 5000  برابر وزن خود مورچه را متحمل شود.

این را جمعی از پژوهشگران دانشگاه ایالتی اوهایو، طی گزارشی که در نشریه Journal of Biomechanics انتشار یافته، عنوان کرده و مدعی شده‌اند این مقدار، فوق‌العاده بیشتر از برآوردهای اولیه‌شان بوده است. کارلوس کاسترو، از اساتید رشته مهندسی مکانیک و هوا-فضای این دانشگاه، در این‌باره می‌گوید: “مورچه‌ها سیستم‌های مکانیکی خارق‌العاده‌ای‌اند – واقعاً حیرت‌انگیز است. قبل از شروع [پژوهش‌مان]، مطابق برآوردی محتاطانه، گمان می‌بردیم آنها تحمل هزار برابر وزن‌شان را هم دارند؛ و معلوم شد که خیلی بیش از اینهاست”.

اگرچه همین‌که یک مورچه، برگ نسبتاً غول‌آسایی را با بدن نحیف‌اش می‌کشد، مدرک تحلیلی محکمی دال بر این واقعیت است که مورچه‌ها قادرند وزنی تا چندین برابر وزن‌ خودشان را تحمل کنند؛ اما کاسترو و همکارانش از روشی مکانیکی‌تر این پژوهش‌شان را به ثمر رسانده‌اند: با تشریح مورچه‌ها.

کاسترو می‌گوید: “برای فهمیدن اینکه یک چیز چطور کار می‌کند، مثل هر سیستم مهندسی دیگری، تشریح‌اش می‌کنید. شاید در این خصوص این کار اندکی بی‌رحمانه بیاید، اما ما در وهله اول این مورچه‌ها را بیهوش کردیم”.

برای این تحقیق، کاسترو و تیم‌اش مورچه خاکی الگنی (با نام علمی Formica exsectoides) را انتخاب کردند؛ مورچه‌ای معمولی که خاصه به‌واسطه قابلیت جابجایی‌اش معروف است. از آن به بعد، این تیم عملاً مورچه را – مثل فرآیند مهندسی مع – مونتاژ کردند. سپس اعضایش از طریق یک میکروسکوپ الکترونی، و همچنین یک اسکنر میکرو-سی‌تی تصویربرداری شد، و قبل از آنکه به یک سانتریفیوژ ویژه – به‌منظور محاسبه حداکثر نیروی لازم برای تغییر فرم گردن و نهایتاً قطع سر مورچه – متصل شوند، در معرض هوای سرد واقع شدند. این فرآیند اساساً شبیه نمایش دیوار مرگ است؛ که در آن، موتورسواران از طریق نیروی گریز از مرکز، به دیواره‌های عمودی محفظه نمایش متکی‌اند.

به گزارش کنجکاو طبق گزارش دانشگاه اوهایو، “در خصوص مورچه‌ها، سرشان به کفه‌ی سانتریفیوژ متصل می‌شد؛ به‌طوریکه با چرخاندن آن، بدن‌شان با فشار فزاینده‌ای، تا مرحله قطع سر، به بیرون جانب بیرون کشیده می‌شد. سرعت چرخش سانتریفیوژ، بالغ بر یکصد دور بر ثانیه بود و با هر بار افزایش سرعت، فشار بیشتری به مورچه وارد می‌شد. در فشارهایی نزدیک به 350 برابر وزن مورچه، گردن‌شان تازه شروع به انعطاف کرد و بدن کشیده شد. در فشارهایی نزدیک به 3400  تا 5000 برابر وزن متوسط مورچه‌ها بود که دیگر سرشان قطع شد”.

این پژوهش‌گران امیدوارند که با درک مکانیک اندام مورچه‌ و قابلیت خارق‌العاده‌اش در تحمل بار، آن را برای طراحی ربات‌های آینده استفاده کنند.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 خرداد 21 :: 6:33 عصر ::  نویسنده : نابغه
یک کارشناس تغذیه گفت: افرادی که دچار چاقی مرگ هستند، نیاز به کنترل سریع اضافه وزن دارند، چرا که در غیر این صورت احتمال بروز مشکلات خطرناکی همچون خفگی آنها را تهدید می کند.

این کارشناس به تعریف "چاقی مرگ" پرداخت و گفت: چاقی مرگ به حالتی گفته می شود که فرد بیش از دو برابر وزن ایده آل وزن داشته باشد. این کارشناس تغذیه به ارائه فرمولی برای تعیین وزن ایده آل پرداخت و گفت: شاخص توده بدنی(BMI) یکی از رایج ترین روش هایی است که برای تعیین وزن مطلوب به کار می رود و شیوه محاسبه آن به این گونه است که وزن فرد بر حسب کیلوگرم بر توان دوم قد او بر حسب متر تقسیم می شود.

رشیدی افزود: در صورتی که نتیجه حاصل از این عملیات کمتر از 18.5 باشد فرد کم وزن یا لاغر تلقی می شود و افرادی هم که شاخص توده بدنی آنها اعدادی بین 18.5 تا 25 باشد دارای وزن نرمال هستند. وی افزود: نتایج بین 25 تا 29.9 نشان از اضافه وزن فرد دارد و این در حالی است که اگر عدد بدست آمده بیشتر از 30 باشد فرد چاق شناخته می شود. رشیدی نتایج بالاتر از 30 را به سه دسته تقسیم بندی کرد و افزود: افرادی که شاخص توده بدنی آنها اعدادی بین 30 تا 35 باشد از چاقی درجه یک رنج می برند و اگر این رقم بین 35 تا 40 باشد فرد به چاقی درجه دو دچار است.

به گفته این کارشناس، اعداد مربوط به شاخص توده بدنی بالاتر از 40 خیلی چاق یا چاقی مرگ نامیده می شود و این افراد نیاز به کنترل سریع اضافه وزن دارند، چرا که در غیر این صورت احتمال بروز مشکلات خطرناکی مثل خفگی، فرد را تهدید می کند.

این کارشناس تغذیه، بهترین روش برای درمان چاقی را استفاده از روش های غیر تهاجمی عنوان کرد و گفت: چاقی های معمولی با رژیم غذایی مناسب و تحرک بدنی کافی برطرف می شوند و تنها در مواردی که چاقی بیش از اندازه زیاد باشد، با تشخیص کارشناسان نسبت به تجویز دارو، جراحی و ... اقدام می شود.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 خرداد 21 :: 6:28 عصر ::  نویسنده : نابغه

تربیت بچه اول سخت تر است یا آخر؟!

 

آنچه مسلم است رفتار والدین با اولین فرزند خود با رفتاری که با فرزندان بعدی دارند، متفاوت است. به طور کلی والدین به اولین فرزند خود توجه بیشتری می‌کنند و با او بیشتر حرف می‌زنند، در مقابل از او توقع و انتظارات بیشتری هم دارند.

روانشناسان معتقدند، فرزندان اول و دوم از نظر شخصیتی با یکدیگر متفاوتند. برخی از این تفاوت‌ها به‌دلیل روش تربیتی متفاوتی است که والدین درپیش می‌گیرند و بخشی هم به خود بچه‌ها مربوط است. همین تفاوت‌ها باعث می‌شود ویژگی‌های شخصیتی منحصر به فردی را در بچه‌ها شاهد باشیم. بهتر است بیشتر با این تفاوت‌ها آشنا شوید و با علم بر آنها رفتار خود را تنظیم کنید.


 اولین فرزند یک زن و شوهر به طور طبیعی نوعی تجربه برای والدین جدید است، ترکیبی از غریزه و آزمون و خطاست.شاید این موضوع باعث شود، والدین در بسیاری از موارد به کتاب‌ مراجعه کنند و براساس قوانین کتاب پیش بروند. به‌همین دلیل این احتمال وجود دارد که کودک بسیار کمال‌گرا بار بیاید و تلاش کند نظر پدر و مادرش را جلب کند. اما زمانی که پدر و مادر تصمیم بگیرند فرزند دوم داشته باشند به دلیل تجارب زیادی که در فرزند اول کسب کرده‌اند روش دیگری اتخاذ می‌کنند.

 

هرچند این امکان وجود دارد که به فرزند دوم کمتر توجه شود زیرا 2 فرزند در رقابت برای جلب توجه والدین هستند. آنها از فرزند دوم نمی‌خواهند کمال‌گرا باشد اما او ناخودآگاه در رقابت با فرزند بزرگ‌تر در این موضوع قرار می‌گیرد.

 

 


فرزند اول مسئولیت‌پذیر است


ویژگی‌های فرزند اول: او مسئولیت‌پذیر، وظیفه‌شناس، منظم‌آگاه، محتاط وکنترل‌گر است.

 

گاهی در نقش موش آزمایشگاهی است: پدر و مادر در برخورد با اولین فرزند تجربه کافی ندارند و با توجه به ذوق و شوقی که برای به دنیا آوردن او از خود نشان میدهند گاهی روش‌های درست تربیتی را برای کودک اجرا نمیکنند و بعدها که با مشکلات تربیتی فرزندشان روبه‌رو میشوند، سعی میکنند روش‌هایی را آموزش دیده و در خانه اجرا کنند.


 می‌خواهد بهترین باشد: او می‌خواهد در هر چیزی بهترین باشد و در به دست آوردن دل بزرگ‌ترها استاد است. او کمتر علاقه‌ای به بازی با همسالانش دارد. اگر تولد 6 سالگی‌اش، 6 نفر از دوستانش را دعوت کنید، احتمالا نیم ساعتی در گوشه‌ای کز می‌کند. درست است که آنها دوستان صمیمی او هستند اما او ماهیت محتاط بودن خود را در درونگرایی موقتش آشکار می‌کند، ولی زمانی که با محیط جدید آشنا شد، احتیاطش فروکش می‌کند.


 وقتی کنترلگر می‌شود: در برخورد با فرزند دوم او احساس می‌کند باید نقش کنترلگر را داشته باشد. او مدام تلاش می‌کند او را در آغوش بگیرد و برایش اسباب‌بازی فراهم کرده و در عوض برخی چیزها را از او دور کند تا جیغش دربیاید. این دقیقا یک عشق- نفرت خواهر برداری است.


زودتر زبان باز می‌کند: تحقیقات مختلف نشان داده،‌ فرزند اول نسبت به فرزندان بعدی زودتر به حرف می‌افتد و در عین حال زودتر راه می‌رود.
 در بزرگسالی هم کمال‌گرا باقی می‌ماند: او در بزرگسالی می‌خواهد بهترین ویراستار باشد یا حتی بهترین همسر که همه اینها به دلیل روحیه رقابت‌جویانه او نیست بلکه به این دلیل است که او کمال‌گراست و می‌خواهد در هر چیزی بهترین باشد.

 


فرزند وسط حرف گوش نمی‌دهد!


ویژگی‌های فرزند وسط: تاییدطلب، سرکش، داشتن مهارت در ایجاد ارتباط، با دایره وسیع ارتباط اجتماعی و صلح‌طلب


 بلاتکلیف است: فرزند وسط اغلب با خودش فکر می‌کند خب من که بچه اول نیستم،‌ ته‌تغاری هم که نیستم، پس من کی هستم. این مدل سلسله مراتبی باعث می‌شود، بچه‌های وسط بیشتر به سمت گروه همسالان شان علاقه نشان دهند.


 کار خودش را می‌کند: آنها تاحدودی سرکش هستند. مثلا اگر به او بگویید «برو لباس شنا بپوش می‌خواهیم برویم استخر» ممکن است نگاه خنثی به شما کند و بگوید «نه نمیام.» البته اگر فرزند اول پسر و فرزند دوم دختر باشد ممکن است او هم صفات فرزند اول را داشته باشد زیرا درست است که او فرزند دوم است اما اولین فرزند دختر است. برای همین شاید این صحنه را زیاد ببیند که او برای برادر یا خواهر کوچک‌ترش نقش مادر را بازی می‌کند و از او مراقبت می‌کند.


 توجه دیگران را جلب می‌کند: او زمانی که ببیند خواهر و برادر در حال انجام کاری هستند که توجه والدین را به خودشان جلب کرده‌اند، ‌فورا کاری می‌کند که به او توجه نشان دهند ولو اینکه خودش را از روروک بیندازد.


 در بزرگسالی هم سر حرفش می‌ایستد: این سرکشی دوران کودکی در دوران بلوغ نیز دست از سر فرزند وسط برنمی‌دارد و گاهی ممکن است بحث آنقدر بین والدین و فرزند بالا بگیرد که او مجبور به ترک خانه شود. آنها همچنان دوست ندارند کسی به آنها بگوید چه‌کاری را انجام دهند و چه کاری را نه.

 

 

فرزند آخر دولت خودمختار


ویژگی‌های فرزند آخر: دوستدار تفریح، ددری، توجه‌طلب و خودمحور است.

 خواهان کمترین مداخله است: فرزند آخر خانواده تمایل شدیدی به آزادی عمل در همه زمینه‌ها دارد و ترجیح می‌دهد والدین کمترین مداخله را در نگرش‌هایش داشته باشند. او می‌خواهد در کانون توجه باشد. اما در عین حال تا اسم «ددر» می‌آید سر از پا نمی‌شناسد و خود را آماده یک تفریح متفاوت می‌کند.


 وقتی لوس می‌شود: گاهی فرزند آخر به این دلیل که مورد توجه تمام افراد خانواده قرار میگیرد به میزان بیش از حد نیاز، توجه مثبت دریافت میکند. بدون شک کودکان به توجه مثبت نیاز دارند اما این نکته را فراموش کنید که توجه مثبت به کودک مانند دمای بدن است. گرما برای بدن لازم است، اما اگر دما بالا برود تبدیل به تب میشود و پایین بیاید تبدیل به لرز.


 در بزرگسالی، همچنان بدون پیچیدگی: طبیعت ساده و بدون پیچیدگی فرزند آخر در دوران بلوغ نیز با او همراه خواهد بود. اگر دیگران انتظار جشنی بزرگ برای تولدشان داشته باشند، این افراد به یک تبریک نیز قانع هستند.

 


تمام توجه به تک‌فرزندها!


ویژگی‌های تک فرزندها: نسبت به سن‌شان بالغند، کمال‌گرا، وظیفه‌شناس،‌ سختکوش و رهبر هستند.


زود تسلیم نمی‌شوند: تک فرزند بودن یک موقعیت منحصر به فرد در خانواده است. بدون هیچ خواهر و برادری برای رقابت،‌ فرزند به تنهایی تمام توجه پدر و مادر را نه به صورت مقطعی بلکه برای همیشه به خود جلب می‌کند. آنها تمام حمایت و توقعات را از والدین‌شان دریافت می‌کنند. 


 شوخی‌طبعی‌شان،‌ متعجب‌تان می‌کند: آنها شوخ طبعی عجیبی دارند و اغلب دوپهلو با همسالان‌شان صحبت می‌کنند. طنزپردازی آنها ممکن است حتی بزرگسالان را هم شگفت‌زده کند. ممکن است وقتی راجع به علت مکیدن انگشت با او صحبت می‌کنید او شروع به کشیدن یک جدول 30 خانه‌ای کند و در آن روزهایی که این کار را نمی‌کند علامت بزند. بعد از یک ماه او دیگر هیچگاه انگشتش را در دهانش قرار نخواهد داد.


 در بزرگسالی همچنان موفقند: آنها وقتی بزرگ می‌شوند ممکن است برای رسـیدن بـه هــدف رنج زیـادی را متحمــل‌شوند و بـه طــرز معنى‌دارى از نظر تحصیلى و شغلى موفق هستند.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:43 عصر ::  نویسنده : نابغه


محققان آمریکایی دریافتند مصرف گوشت قرمز فرآوری شده از جمله هات داگ و سایر فست فودها به طور قابل توجهی خطر ابتلا به دیابت نوع دو را افزایش می‌دهد.
بر اساس این مطالعات مصرف روزانه 50 گرم گوشت قرمز فرآوری شده تا میزان 51 درصد خطر ابتلا به دیابت را افزایش می‌دهد در حالی‌که این مقدار با استفاده از گوشت قرمز فرآوری نشده به 19 درصد کاهش می‌یابد.

دیابت نوع دو بیماری مزمنی است که موجب بالا‌رفتن قندخون می‌شود و چاقی، کم‌تحرکی و رژیم ناسالم غذایی از دلایل ابتلا به آن به شمار می روند. طبق آمارهای جهانی 350 میلیون بزرگسال به این بیماری مبتلا هستند و طبق گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا، 11 درصد از افراد بالای 20 سال در این کشور به دیابت نوع دو دچار هستند.

شرح و نتایج این مطالعه در مجله تغذیه آمریکا به چاپ رسیده است.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:42 عصر ::  نویسنده : نابغه


بر اساس مطالعات انجام شده در انگلیس، کلم بروکلی به بهبود بیماری های مفصلی و آرتروز کمک می کند.

بر اساس این مطالعه که بر روی 20 داوطلب مبتلا به آرتروز زانو و در آستانه عمل جراحی صورت گرفت، مشخص شد، مصرف روزانه 100 گرم کلم بروکلی، به مدت دو هفته‌، علایم این بیماری را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. مکانیسم این اثر احتمالا مهار تخریب غضروف می باشد.

مطالعات پیشین نشان داده بودند سبزیجات برگ سبز از جمله کلم بروکلی در پیشگیری از سرطان ها نیز نقش موثری ایفا می کنند.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:40 عصر ::  نویسنده : نابغه

چگونه بعد از کاهش وزن استحکام پوست مان را حفظ کنیم؟


پوست از لایه های متعددی تشکیل شده است. لایه بیرونی آن هنگام از دست دادن سلول، سلول های پوست را بازسازی می کند، اما در لایه داخلی و عمیق تر پوست، سلول ها به طور طبیعی انعطاف پذیرتر است.
این قسمت از پوست در برخی موارد کش می آید یا جمع می شود، از جمله هنگام کاهش وزن. در این وضعیت، لایه های انعطاف پذیر، بیشترین آسیب را می بیند. چربی موجود در این لایه ها به راحتی می سوزد اما ویژگی انعطاف پذیری آن به طور کامل حفظ نمی شود.
بنابراین پوست ظاهر شل و افتاده ای پیدا می کند. سوالی که پیش می آید، این است که پس از کاهش وزن چگونه باید از شل شدن پوست پیشگیری کرد؟ در ادامه به چند راهکار اشاره می کنیم.

آب بنوشید
یکی از بهترین راه ها برای کاهش وزن و شاداب نگه داشتن پوست نوشیدن آب است. آب عنصری حیاتی است.

آهسته وزن کم کنید
برای پیشگیری از شل شدن پوست، به تدریج وزن کم کنید. از گرفتن رژیم هایی که باعث کاهش وزن سریع می شود، بپرهیزید زیرا این کار باعث سوخت چربی بیش از حد بدن می شود که روی پوست نیز تأثیر منفی می گذارد. کاهش وزن ایده آل در هفته بین نیم تا یک کیلوگرم است.

مراقبت از پوست
کاهش وزن نباید به قیمت از دست دادن سلامت و طراوت پوست باشد. لازم است پوست تغذیه لازم را دریافت کند و از آن به خوبی مراقبت شود. به طور مرتب پوست را از سلول های مرده تمیز کنید. پوست باید به میزان کافی ویتامین، پروتئین و دیگر مواد معدنی لازم را دریافت کند.
به مدت طولانی در معرض نور خورشید یا مواد شیمیایی قرار نگیرید و از کرم های محافظ مناسب استفاده کنید.

برنامه غذایی مناسب
بدون داشتن یک تغذیه مناسب نمی توانید پوست خوبی داشته باشید. کلاژن و الاستین دو ترکیب عمده ای است که علاوه بر ایجاد انعطاف پذیری، باعث تغذیه پوست نیز می شود.
بنابراین مواد غذایی چون پنیر، شیر، لوبیا، تخمه، ماهی و مغز میوه مصرف کنید.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:37 عصر ::  نویسنده : نابغه

5 قانون برای پدرانی که <a href="http://tehrankids.com/index.php?do=cat&category=women" title="بخش زنان">دختر</a> دارند


در 13 سالگی، مثل همه نوجوانان دیگر غرق در دنیای مُد بودم. هر لباسی که می‌خریدم، سعی می‌کردم روی آخرین مد باشد. دوست داشتم زیبا و امروزی به نظر برسم و خیلی وقت‌ها هم نسبتاً زیاد پیش می‌رفتم. با همان لباس‌ها سوار دوچرخه‌ام می‌شدم و در محل گشت می‌زدم. واقعاً فاجعه بود. با این حال، پدرم فکر می‌کرد که من واقعاً زیبا هستم. اگر راستش را بخواهید، او اشتباه می‌کرد و باید به من می‌گفت که کمی سنگین‌تر لباس بپوشم.

پدر من همیشه فکر می‌کرد که من فوق‌العاده زیبا هستم. کار من هم شده بود که لباس‌های مختلف را مثل مانکن‌ها برایش می‌پوشیدم و هرچقدر هم که آن لباس مسخره بود، او با تعجب می‌گفت، «وای! تو فوق‌العاده‌ای دخترم».
اما نظر من درمورد خودم کمی فرق می‌کرد. من هم مثل هر دختر نوجوان دیگر تقریباً از خودم متنفر بودم. اما در عمق وجودم می‌دانستم که باید دوست داشته شوم. چون پدرم واقعاً عاشق من بود.
آقایان عزیز! شما مهمترین فرد در زندگی دخترتان هستید. هیچکس حتی مادر، دوستان، نامزد و معلم‌هایشان به اندازه شما مهم نیستند. هیچ رابطه‌ای مهمتر از رابطه شما با او نیست. شخصیت او بعنوان یک زن در بزرگسالی تا حد زیادی به طریقه برخورد شما با او بستگی دارد. به همین دلیل است که می‌خواهم 5 اصل برای رفتار شما با دخترانتان مطرح کنم.

1 - دوستش داشته باشید
می‌دانم که این خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست. اما آقایان باید طوری دخترتان را دوست داشته باشید که انگار زندگی‌تان به او وابسته است. چون برای او همینطور است.
امیدوارم که به نظر شما دخترتان زیباترین، باهوش‌ترین و باارزش‌ترین دختر روی زمین باشد اما اگر اینطور نیست، یاد بگیرید که او را اینطور ببینید. عشق یک احساس نیست، یک انتخاب است. اگر شما تصور نکنید که دخترتان (چه هنوز جنینی در شکم همسرتان باشد و چه زنی 60 ساله) فوق‌العاده است، یاد بگیرید که چطور اینطور فکر کنید. لیستی از همه خصوصیات مثبت او که دوست دارید تهیه کنید. آلبوم عکس‌های او را از کودکی تا بزرگی نگاه کنید و ببینید چطور رشد کرده است. همه خاطرات خوبتان با او را بنویسید. هر روز برایش دعا کنید.
اگر دخترتان اذیتتان کرده و دلتان را شکسته، از شما توقع دارم که گذشت کنید. دوست داشتن یک دختر نوجوان کله‌شق کار سختی است می‌دانم. این فقط یک احساس نیست، یک جنگ تمام‌نشدنی برای لذت بخشیدن به موجودی است که خلق کرده‌اید. هر کاری از دستتان برمی‌آید برای دوست داشتن این دختر انجام دهید. چون اگر این کار را نکنید، او کس دیگری را برای این کار پیدا خواهد کرد.

2 - به او بگویید که دوستش دارید
مهم نیست که فکر می‌کنید این را می‌داند. به او بگویید. هر روز این را به او بگویید. هیچوقت شنیدن آن برای یک زن کافی نیست. این برای آن است که اگر دخترتان روزی احساس کرد که هیچکس او را دوست ندارد و نتوانست با هیچ جنس مخالفی وارد رابطه شود، ته دل خود بداند که شما دوستش دارید. همه زن‌ها به این نیاز دارند. اگر شما به دخترتان این عشق را ندهید، هر کاری که از دستش برآید انجام می‌دهد تا آن را از مرد دیگری بگیرد.
پس به او بگویید که دوستش دارید. اما این کار را به هزاران روش مختلف انجام دهید. به او بگویید که بسیار زیباست. بگویید که این لباس چقدر به او می‌آید یا شعری که نوشته است چقدر زیباست. لازم نیست تحسین‌های شما فقط محدود به ظاهر او شود اما تایید ظاهر برای دخترها اهمیت زیادی دارد. او باید بداند که عشق شما به او فقط بخاطر گرفتن نمرات بالا در مدرسه نیست. هیچوقت حتی پشت سرش درمورد او بدگویی نکنید. یا حرف‌های مثبت و سازنده بزنید یا اصلاً حرفی نزنید.
برای او گل بخرید. برایش نامه بنویسید. اگر می‌توانید حتی برایش شعر بگویید. گاهی اوقات فقط به چشمانش نگاه کنید و بگویید دقیقاً همان چیزی است که همیشه دوست داشتید باشد. وقتی کوچک است با گفتن این حرف بغلتان می‌کند. وقتی نوجوان می‌شود احتمالاً سرش را پایین می‌اندازد و گونه‌هایش سرخ می‌شود. اما این کلمات زندگی او را تغییر می‌دهد. او باید بداند که همیشه و تا ابد دوستش دارید.

3 - به او نشان دهید که دوستش دارید
اگر دوست داشتنتان را به او نشان ندهید هرچقدر هم که آن را بر زبان بیاورید کافی نخواهد بود. وقتی کوچک است او را در آغوش بگیرید، حتی اگر خیلی اهل بغل کردن نیستید. اگر می‌خواهد همه جا او را با خودتان ببرید. همه چیز را به او نشان دهید. هر بازی که می‌خواهد بکند، هر جایی که می‌خواهد برود، با او همراه شوید. هیچ جلسه کاری آنقدرها مهم نیست. هر چیزی که لازم است را برای او کنسل کنید. هیچ چیز مهمتر از این نیست که کنار او باشید. هیچوقت نمی‌دانید تا چه زمان پیش او خواهید بود.
تنها با او بیرون بروید. به باغ‌وحش، موزه یا سینما بروید. وقتی بزرگتر می‌شود، او را برای مواجهه با عشق آموزش دهید. به او یاد بدهید که چطور باید رفتار کند. در روز به او تلفن کنید و با او حرف بزنید. با او مثل یک خانم رفتار کنید -- در را برایش باز کنید، وسایلش را حمل کنید ، … - بگذارید ببیند که رفتار یک آقا چطور باید باشد. متقاعدش کنید که برای مردان بی‌ارزش وقت نگذارد. وقتی شکایت می‌کند به حرف‌هایش گوش دهید. بیشتر زن‌ها فقط دوست دارند کسی به حرف‌هایشان گوش دهد نه اینکه مشکلاتشان را برایشان حل کند.
وقتی گریه می‌کند، در آغوشش بگیرید. پیشانی‌اش را ببوسید. برایش هدیه بگیرید اما سعی نکنید برایش عشق بخرید. لاستیک پنچر ماشینش را عوض کنید و به او یاد دهید که چطور باید روغن ماشینش را عوض کند. زمان‌هایی ممکن است برای او خسته‌کننده و بد باشد اما بگذارید یادش بماند که چقدر دوستش داشته‌اید. سعی کنید او را بشناسید و آنطور که دوست دارد دوستش داشته باشید. او به هیچ چیز دیگری جز این نیاز ندارد.

4 - مادرش را دوست بدارید
همانطور که جان وودن می‌گوید، «بهترین کاری که یک پدر می‌تواند برای بچه‌هایش انجام دهد این است که مادرشان را دوست داشته باشد». رابطه‌ای که با مادر دخترتان دارید، پایه و اساس هر رابطه‌ای که بخواهد با یک مرد داشته باشد را شکل می‌دهد. او باید بداند که یک زن باید تحسین شده و از او مراقبت شود. به همین خاطر اگر سر همسرتان فریاد می‌کشید یا او را تحقیر می‌کنید، دست از این کار بردارید. شاید گاهی لازم باشد داد و بیداد اتفاق بیفتد اما این نباید جلو چشم دخترتان باشد. باید با همسرتان طوری رفتار کنید که دوست دارید دامادتان با دخترتان رفتار کند. اگر دوست ندارید دخترتان با مردی مثل شما ازدواج کند، مرد بهتری باشید.
اینکه به او نشان دهید با یک خانم چطور باید رفتار شود شامل عشق ورزیدن هم می‌شود. همسرتان را بیرون ببرید. هرازگاهی او را جلو فرزندانتان ببوسید. باید به فرزندتان نشان دهید که عشق میتواند یک ازدواج پردوام باشد. دختر شما باید ازدواج را اتفاقی زیبا و رمانتیک ببیند. او باید مطمئن شود که شاهزاده رویاهایش که با اسب سفید می‌آید فقط روزهای اول با کلمات عاشقانه او را بیدار نمی‌کند، بعد از آن هم هر روز چنین خواهد کرد. او لیاقتش را دارد که عشق‌های داستان‌های پریان را باور کند.
اگر از مادر دخترتان جدا شده‌اید، باز هم همیشه با احترام با او برخورد کنید و هیچوقت از او بدگویی نکنید. اگر مادر دخترتان فوت شده است و الان با زن دیگری زندگی می‌کنید، با او هم مثل یک ملکه رفتار کنید. اما برای دخترتان از عشقی که به مادرش داشته‌اید بگویید. او باید بداند که هر اتفاقی هم که بیفتد شما باز او را دوست خواهید داشت. مادر فرزندانتان شایسته این است که با او با احترام رفتار شود. اینکار را بخاطر فرزندانتان بکنید.

5 - همه زنان را دوست بدارید
با همه زنان با احترام رفتار کنید. زن فروشنده، دختری که کنار دخترتان در پارک بازی می‌کند، زن سیاستمدار در تلویزیون و… اگر مشکل و اختلال جنسی دارید همین الان از متخصص کمک بگیرید. حتی اگر او هیچوقت این مسئله را متوجه نشود، پورنوگرافی باعث می‌شود نگاه شما به زنان متفاوت شود و او کم‌کم تصور خواهد کرد که مردان باید به زنان مثل یک شیء نگاه کنند. همیشه درمورد نکات مثبت زن‌ها حرف بزنید، و درمورد زیبایی آنها بگویید حتی اگر چاق و بی‌تناسب باشند. اگر تصور کنید که فقط دختران لاغر زیبا هستند، دخترتان حتی اگر متناسب باشد باز تصور خواهد کرد که چاق و زشت است.
با این کارها نه تنها برای روابط او با مردهای دیگر استاندارد تعیین می‌کنید، برای پدر بودن هم استاندارد می‌گذارید. پدر بودن چیزی نیست که بتوانید از آن شانه خالی کنید. اینکه پدر محبوب دخترتان باشید تلاش زیادی می‌خواهد اما شما از پس آن برمی‌آیید. هرچه که باشد می‌دانید که دخترتان ارزش اینهمه تلاش شما را دارد




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:36 عصر ::  نویسنده : نابغه

gps و gprs چه شباهت یا تفاوتی دارند؟!


GPS و GPRS چه هستند و چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند. اگر از شباهت بین اسم های GPS و GPRS بگذریم  می توان گفت که هیچ شباهت دیگری با هم ندارند اما هر دوی آن ها در یک راستا هستند.

GPRS عموما تحت عنوان سیستم انتقال داده ها از طریق سرور های بی سیم می باشد که تحت میزبانی اپراتور های سیم کارت ها است این سرویس برای اتصال به اینترنت و اعمال ساده اینترنتی کاربران می باشند که از طریق تلفن همراه آن ها انجام گردد.
که این سرویس باید در محدوده خاصی که اپراتور اعلام میکند انجام شود . البته این روز ها علوم جدیدتری جایگزین GPRS شده است.

جی پی اس GPS در اصل یک ویژگی نظامی ارتش آمریکا بوده است که امروزه به راحتی در دسترس من و شما قرار دارد. فعالیت این سیستم این است که شما میتوانید با استفاده از آن موقعیا جغرافیایی خود را بدست آورده و همینطور مقصدتان را مسیر یابی کنید.
البته ویژگی هایی مانند پیدا کردن افراد دیگر از طریق جی پی اس و ... وجود دارد که به دلیل مشکلات احتمالی این ویژگی ها برای کاربران عادی فعال نمی باشد.



موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:35 عصر ::  نویسنده : نابغه

 

براساس یک مطالعه جدید که توسط محققین آمریکایی در کارولینای شمالی انجام شده است، انجام فعالیت‌های هوازی  یا ایروبیک به جوان ماندن مغز کمک می کند. در این مطالعه مشخص شد عروق مغزی افراد سالمندی که به صورت منظم فعالیت های ایروبیک انجام می‌دهند، سالم‌تر است.

برای انجام این تحقیق عروق مغزی 14 زن و مرد بین سنین 60 تا 80 ساله به مدت 10 سال از طریق آنژیوگرافی مورد مطالعه قرار گرفت.

به طور معمول با بالا رفتن سن، عروق مغز تنگ‌تر می شوند اما نتایج این مطالعه نشان داد در گروهی که فعالیت و تحرک بدنی به ویژه فعالیت های هوازی بیشتری داشتند، عروق مغزی‌ جوان تر و سالم تر از افراد بی تحرک بود.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:34 عصر ::  نویسنده : نابغه

چرا کودک مان باید به مهدکودک برود؟


روند اجتماعی شدن و گسترش توانمندی‌های کودک، از حدود 3 سالگی آغاز می‌شود و به همین دلیل مهدکودک رفتن کودک، بسیار مهم است.

بسیاری از مادرها، به دلیل مشغله‌های شغلی، مشکلات رفتاری کودکشان یا فقط برای آن که چند ساعتی در روز بتوانند به کارهای شخصی خود برسند، فرزندانشان را به مهد کودک می‌فرستند. اما همواره این سوال مطرح است که از چه سنی فرستادن کودکان به مهدکودک درست است؟ اصلاً همه بچه‌ها باید به مهدکودک بروند یا اینکه فقط مادران شاغل از روی اجبار کودکشان را به مهد می‌فرستند؟
سال‌های اولیه کودکی و سنین پیش از دبستان، سریع‌ترین دوران رشد و یادگیری کودک محسوب می‌شود. در واقع روند اجتماعی شدن و گسترش توانمندی‌های کودک، از حدود 3 سالگی آغاز می‌شود و به همین دلیل مهدکودک رفتن کودک، بسیار مهم است. البته این عقیده در حالی مطرح می‌شود که بسیاری از خانواده‌ها، مهدکودک‌ها یا کودکستان‌ها را محلی برای نگهداری از فرزندانشان، آن هم در ساعت‌هایی که سرکار هستند، می‌دانند.

ایده‌آل‌ترین سن برای فرستادن کودکان به مهد
بهترین سن فرستادن کودک به مهد کودک، حدود 3 سالگی است که البته این موضوع باز هم به قوای شناختی کودکان بستگی دارد. بعد از 3 سالگی، مهارت‌های کودکان تغییر می‌کند. مهارت بازی قبل از سه سالگی به شکل موازی با هم است، یعنی قبل از این سن، بچه‌ها در کنار هم، اما هر یک با اسباب‌بازی خود بازی می‌کنند و وارد بازی دیگری نمی‌شوند؛ اما بعد از 3 سالگی، بازی‌های گروهی شکل می‌گیرد و بچه‌ها دوست دارند با هم تعامل داشته باشند و هرچه این فرصت بیشتر به بچه‌ها داده شود، بهتر است.
نباید فراموش کرد کودکانی که به مهد می‌روند، معمولاً رشد تکلم بهتری پیدا می‌کنند، اعتماد به نفسشان بیشتر می‌شود، اضطرابشان کاهش می‌یابد و اگر در مهدکودکی که شرایط خوبی دارد، نگهداری شوند، توان دوری از مادر را به تدریج پیدا می‌کنند. کودکانی که به مهد نمی‌روند، دیرتر اجتماعی می‌شوند و هنگام بازی با همسالان، قوانین را رعایت نمی‌کنند. این کودکان زمان رفتن به مدرسه، به سختی از مادر جدا می‌شوند؛ چرا که هرگز تجربه دور بودن از مادر را نداشته‌اند. از طرفی سن مناسب برای آموختن زبان دوم، 3 سالگی است و رفتن به مهد کودک، آموزش آن را تسریع می‌کند.

مادران شاغل و کودکان خردسال
اما تکلیف مادرانی که شاغل هستند و مجبورند کودکشان را در سنین پایین‌تر به مهد بسپارند، چیست؟ توصیه می‌شود والدین این کار را قبل از 8 ماهگی انجام دهند، زیرا هنوز اضطراب جدایی و غریبی در کودکان شکل نگرفته است و می‌توانند افراد جدید را به عنوان مراقب بپذیرند. البته فرستادن کودک پیش از 8 ماهگی به مهد، مگر در شرایط خاص، توصیه نمی‌شود. در محیطی که این کودکان به آن سپرده می‌شوند، باید تعداد مراقبان زیاد باشد و بهتر است برای هر 3 تا 5 شیرخوار، یک مراقب حضور داشته باشد. این مراقب باید به ویژه در سال‌های اولیه ثابت باشد و مهدکودک‌هایی که مرتب مربی‌ها را عوض می‌کنند، مهدهای مناسبی نیستند. در واقع تا قبل از سه سالگی، باید مربی مهد بچه‌ها ثابت باشد؛ زیرا هر مربی، یک خلق‌وخو و یک رفتار دارد و عوض شدن مدام مربی، زمینه بروز اضطراب را در کودکان به وجود می‌آورد.

کیفیت مهم‌تر از کمیت است
کیفیت رابطه با کودک، بسیار مهم‌تر از کمیت آن است. مادرانی که کودکانشان را به مهد می‌فرستند، به این کیفیت، توجه ویژه‌ای دارند؛ اما مادرهای غیر شاغل که تمام روز را با فرزندشان در خانه می‌گذرانند، کمتر به کیفیت توجه می‌کنند و زمانی را که در کنار کودک هستند، کافی می‌دانند. باید گفت وقتی مادر فرصت‌هایی برای خود دارد، انرژی بیشتر و آرامش بیشتری خواهد داشت و خدمات بهتری را به فرزندش ارائه می‌دهد و بیشتر با کودک بازی می‌کند.

گاهی مادرهایی که فرزندانشان را در خانه نگه می‌دارند، به دلیل اضطراب زیاد خود یا این اعتقاد که اگر کودک به مهد برود، بی‌ادب می‌شود، مانع پرورش درست کودک می‌شوند. به هر حال در کنار تمام مزیت‌هایی که مهدکودک برای کودکان دارد، نمی‌توان از این مسئله غافل شد که حضور در هر محیط اجتماعی در هر سنی، مزایا و معایب زیادی دارد و نمی‌توان به این بهانه، کودک را از حضور در مهد و بودن در کنار گروه همسالان محروم کرد. البته اگر خانواده نسبت به رفتار زشت کودک، بی‌تفاوت باشد و به آن توجه نکند، به مرور این کلمات زشت و رفتارهای ناپسند از ذهن کودک پاک می‌شود. از سوی دیگر، کودک می‌آموزد که چه کلماتی با فرهنگ خانوادگی او هماهنگ است و یاد می‌گیرد چه کلماتی را به کار ببرد. این مسائل در تمام محیط‌هایی که افراد در آن قدم می‌گذارند وجود دارد.

مهدکودک، چند ساعت در روز؟
کودکانی که در محدوده سن 3 سالگی قرار دارند باید 3 تا 4 ساعت از روز را در مهد کودک بگذرانند که با بالا رفتن سن، این ساعات نیز باید افزایش یابد. حتی توصیه می‌شود والدینی که با مشکل بدغذایی و بی‌اشتهایی کودکشان روبرو هستند، طوری برنامه‌ریزی کنند که کودک در زمان صرف ناهار در مهد باشد، زیرا تجربه نشان داده است بچه‌ها در جمع دوستان و همسالان خود، بهتر غذا می‌خورند.




موضوع مطلب :


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >