سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 7
  • کل بازدیدها: 197123
  • بازدید ماهانه: 197123



نابغه کوچولو
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:43 عصر ::  نویسنده : نابغه


محققان آمریکایی دریافتند مصرف گوشت قرمز فرآوری شده از جمله هات داگ و سایر فست فودها به طور قابل توجهی خطر ابتلا به دیابت نوع دو را افزایش می‌دهد.
بر اساس این مطالعات مصرف روزانه 50 گرم گوشت قرمز فرآوری شده تا میزان 51 درصد خطر ابتلا به دیابت را افزایش می‌دهد در حالی‌که این مقدار با استفاده از گوشت قرمز فرآوری نشده به 19 درصد کاهش می‌یابد.

دیابت نوع دو بیماری مزمنی است که موجب بالا‌رفتن قندخون می‌شود و چاقی، کم‌تحرکی و رژیم ناسالم غذایی از دلایل ابتلا به آن به شمار می روند. طبق آمارهای جهانی 350 میلیون بزرگسال به این بیماری مبتلا هستند و طبق گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا، 11 درصد از افراد بالای 20 سال در این کشور به دیابت نوع دو دچار هستند.

شرح و نتایج این مطالعه در مجله تغذیه آمریکا به چاپ رسیده است.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:42 عصر ::  نویسنده : نابغه


بر اساس مطالعات انجام شده در انگلیس، کلم بروکلی به بهبود بیماری های مفصلی و آرتروز کمک می کند.

بر اساس این مطالعه که بر روی 20 داوطلب مبتلا به آرتروز زانو و در آستانه عمل جراحی صورت گرفت، مشخص شد، مصرف روزانه 100 گرم کلم بروکلی، به مدت دو هفته‌، علایم این بیماری را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. مکانیسم این اثر احتمالا مهار تخریب غضروف می باشد.

مطالعات پیشین نشان داده بودند سبزیجات برگ سبز از جمله کلم بروکلی در پیشگیری از سرطان ها نیز نقش موثری ایفا می کنند.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:40 عصر ::  نویسنده : نابغه

چگونه بعد از کاهش وزن استحکام پوست مان را حفظ کنیم؟


پوست از لایه های متعددی تشکیل شده است. لایه بیرونی آن هنگام از دست دادن سلول، سلول های پوست را بازسازی می کند، اما در لایه داخلی و عمیق تر پوست، سلول ها به طور طبیعی انعطاف پذیرتر است.
این قسمت از پوست در برخی موارد کش می آید یا جمع می شود، از جمله هنگام کاهش وزن. در این وضعیت، لایه های انعطاف پذیر، بیشترین آسیب را می بیند. چربی موجود در این لایه ها به راحتی می سوزد اما ویژگی انعطاف پذیری آن به طور کامل حفظ نمی شود.
بنابراین پوست ظاهر شل و افتاده ای پیدا می کند. سوالی که پیش می آید، این است که پس از کاهش وزن چگونه باید از شل شدن پوست پیشگیری کرد؟ در ادامه به چند راهکار اشاره می کنیم.

آب بنوشید
یکی از بهترین راه ها برای کاهش وزن و شاداب نگه داشتن پوست نوشیدن آب است. آب عنصری حیاتی است.

آهسته وزن کم کنید
برای پیشگیری از شل شدن پوست، به تدریج وزن کم کنید. از گرفتن رژیم هایی که باعث کاهش وزن سریع می شود، بپرهیزید زیرا این کار باعث سوخت چربی بیش از حد بدن می شود که روی پوست نیز تأثیر منفی می گذارد. کاهش وزن ایده آل در هفته بین نیم تا یک کیلوگرم است.

مراقبت از پوست
کاهش وزن نباید به قیمت از دست دادن سلامت و طراوت پوست باشد. لازم است پوست تغذیه لازم را دریافت کند و از آن به خوبی مراقبت شود. به طور مرتب پوست را از سلول های مرده تمیز کنید. پوست باید به میزان کافی ویتامین، پروتئین و دیگر مواد معدنی لازم را دریافت کند.
به مدت طولانی در معرض نور خورشید یا مواد شیمیایی قرار نگیرید و از کرم های محافظ مناسب استفاده کنید.

برنامه غذایی مناسب
بدون داشتن یک تغذیه مناسب نمی توانید پوست خوبی داشته باشید. کلاژن و الاستین دو ترکیب عمده ای است که علاوه بر ایجاد انعطاف پذیری، باعث تغذیه پوست نیز می شود.
بنابراین مواد غذایی چون پنیر، شیر، لوبیا، تخمه، ماهی و مغز میوه مصرف کنید.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:37 عصر ::  نویسنده : نابغه

5 قانون برای پدرانی که <a href="http://tehrankids.com/index.php?do=cat&category=women" title="بخش زنان">دختر</a> دارند


در 13 سالگی، مثل همه نوجوانان دیگر غرق در دنیای مُد بودم. هر لباسی که می‌خریدم، سعی می‌کردم روی آخرین مد باشد. دوست داشتم زیبا و امروزی به نظر برسم و خیلی وقت‌ها هم نسبتاً زیاد پیش می‌رفتم. با همان لباس‌ها سوار دوچرخه‌ام می‌شدم و در محل گشت می‌زدم. واقعاً فاجعه بود. با این حال، پدرم فکر می‌کرد که من واقعاً زیبا هستم. اگر راستش را بخواهید، او اشتباه می‌کرد و باید به من می‌گفت که کمی سنگین‌تر لباس بپوشم.

پدر من همیشه فکر می‌کرد که من فوق‌العاده زیبا هستم. کار من هم شده بود که لباس‌های مختلف را مثل مانکن‌ها برایش می‌پوشیدم و هرچقدر هم که آن لباس مسخره بود، او با تعجب می‌گفت، «وای! تو فوق‌العاده‌ای دخترم».
اما نظر من درمورد خودم کمی فرق می‌کرد. من هم مثل هر دختر نوجوان دیگر تقریباً از خودم متنفر بودم. اما در عمق وجودم می‌دانستم که باید دوست داشته شوم. چون پدرم واقعاً عاشق من بود.
آقایان عزیز! شما مهمترین فرد در زندگی دخترتان هستید. هیچکس حتی مادر، دوستان، نامزد و معلم‌هایشان به اندازه شما مهم نیستند. هیچ رابطه‌ای مهمتر از رابطه شما با او نیست. شخصیت او بعنوان یک زن در بزرگسالی تا حد زیادی به طریقه برخورد شما با او بستگی دارد. به همین دلیل است که می‌خواهم 5 اصل برای رفتار شما با دخترانتان مطرح کنم.

1 - دوستش داشته باشید
می‌دانم که این خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست. اما آقایان باید طوری دخترتان را دوست داشته باشید که انگار زندگی‌تان به او وابسته است. چون برای او همینطور است.
امیدوارم که به نظر شما دخترتان زیباترین، باهوش‌ترین و باارزش‌ترین دختر روی زمین باشد اما اگر اینطور نیست، یاد بگیرید که او را اینطور ببینید. عشق یک احساس نیست، یک انتخاب است. اگر شما تصور نکنید که دخترتان (چه هنوز جنینی در شکم همسرتان باشد و چه زنی 60 ساله) فوق‌العاده است، یاد بگیرید که چطور اینطور فکر کنید. لیستی از همه خصوصیات مثبت او که دوست دارید تهیه کنید. آلبوم عکس‌های او را از کودکی تا بزرگی نگاه کنید و ببینید چطور رشد کرده است. همه خاطرات خوبتان با او را بنویسید. هر روز برایش دعا کنید.
اگر دخترتان اذیتتان کرده و دلتان را شکسته، از شما توقع دارم که گذشت کنید. دوست داشتن یک دختر نوجوان کله‌شق کار سختی است می‌دانم. این فقط یک احساس نیست، یک جنگ تمام‌نشدنی برای لذت بخشیدن به موجودی است که خلق کرده‌اید. هر کاری از دستتان برمی‌آید برای دوست داشتن این دختر انجام دهید. چون اگر این کار را نکنید، او کس دیگری را برای این کار پیدا خواهد کرد.

2 - به او بگویید که دوستش دارید
مهم نیست که فکر می‌کنید این را می‌داند. به او بگویید. هر روز این را به او بگویید. هیچوقت شنیدن آن برای یک زن کافی نیست. این برای آن است که اگر دخترتان روزی احساس کرد که هیچکس او را دوست ندارد و نتوانست با هیچ جنس مخالفی وارد رابطه شود، ته دل خود بداند که شما دوستش دارید. همه زن‌ها به این نیاز دارند. اگر شما به دخترتان این عشق را ندهید، هر کاری که از دستش برآید انجام می‌دهد تا آن را از مرد دیگری بگیرد.
پس به او بگویید که دوستش دارید. اما این کار را به هزاران روش مختلف انجام دهید. به او بگویید که بسیار زیباست. بگویید که این لباس چقدر به او می‌آید یا شعری که نوشته است چقدر زیباست. لازم نیست تحسین‌های شما فقط محدود به ظاهر او شود اما تایید ظاهر برای دخترها اهمیت زیادی دارد. او باید بداند که عشق شما به او فقط بخاطر گرفتن نمرات بالا در مدرسه نیست. هیچوقت حتی پشت سرش درمورد او بدگویی نکنید. یا حرف‌های مثبت و سازنده بزنید یا اصلاً حرفی نزنید.
برای او گل بخرید. برایش نامه بنویسید. اگر می‌توانید حتی برایش شعر بگویید. گاهی اوقات فقط به چشمانش نگاه کنید و بگویید دقیقاً همان چیزی است که همیشه دوست داشتید باشد. وقتی کوچک است با گفتن این حرف بغلتان می‌کند. وقتی نوجوان می‌شود احتمالاً سرش را پایین می‌اندازد و گونه‌هایش سرخ می‌شود. اما این کلمات زندگی او را تغییر می‌دهد. او باید بداند که همیشه و تا ابد دوستش دارید.

3 - به او نشان دهید که دوستش دارید
اگر دوست داشتنتان را به او نشان ندهید هرچقدر هم که آن را بر زبان بیاورید کافی نخواهد بود. وقتی کوچک است او را در آغوش بگیرید، حتی اگر خیلی اهل بغل کردن نیستید. اگر می‌خواهد همه جا او را با خودتان ببرید. همه چیز را به او نشان دهید. هر بازی که می‌خواهد بکند، هر جایی که می‌خواهد برود، با او همراه شوید. هیچ جلسه کاری آنقدرها مهم نیست. هر چیزی که لازم است را برای او کنسل کنید. هیچ چیز مهمتر از این نیست که کنار او باشید. هیچوقت نمی‌دانید تا چه زمان پیش او خواهید بود.
تنها با او بیرون بروید. به باغ‌وحش، موزه یا سینما بروید. وقتی بزرگتر می‌شود، او را برای مواجهه با عشق آموزش دهید. به او یاد بدهید که چطور باید رفتار کند. در روز به او تلفن کنید و با او حرف بزنید. با او مثل یک خانم رفتار کنید -- در را برایش باز کنید، وسایلش را حمل کنید ، … - بگذارید ببیند که رفتار یک آقا چطور باید باشد. متقاعدش کنید که برای مردان بی‌ارزش وقت نگذارد. وقتی شکایت می‌کند به حرف‌هایش گوش دهید. بیشتر زن‌ها فقط دوست دارند کسی به حرف‌هایشان گوش دهد نه اینکه مشکلاتشان را برایشان حل کند.
وقتی گریه می‌کند، در آغوشش بگیرید. پیشانی‌اش را ببوسید. برایش هدیه بگیرید اما سعی نکنید برایش عشق بخرید. لاستیک پنچر ماشینش را عوض کنید و به او یاد دهید که چطور باید روغن ماشینش را عوض کند. زمان‌هایی ممکن است برای او خسته‌کننده و بد باشد اما بگذارید یادش بماند که چقدر دوستش داشته‌اید. سعی کنید او را بشناسید و آنطور که دوست دارد دوستش داشته باشید. او به هیچ چیز دیگری جز این نیاز ندارد.

4 - مادرش را دوست بدارید
همانطور که جان وودن می‌گوید، «بهترین کاری که یک پدر می‌تواند برای بچه‌هایش انجام دهد این است که مادرشان را دوست داشته باشد». رابطه‌ای که با مادر دخترتان دارید، پایه و اساس هر رابطه‌ای که بخواهد با یک مرد داشته باشد را شکل می‌دهد. او باید بداند که یک زن باید تحسین شده و از او مراقبت شود. به همین خاطر اگر سر همسرتان فریاد می‌کشید یا او را تحقیر می‌کنید، دست از این کار بردارید. شاید گاهی لازم باشد داد و بیداد اتفاق بیفتد اما این نباید جلو چشم دخترتان باشد. باید با همسرتان طوری رفتار کنید که دوست دارید دامادتان با دخترتان رفتار کند. اگر دوست ندارید دخترتان با مردی مثل شما ازدواج کند، مرد بهتری باشید.
اینکه به او نشان دهید با یک خانم چطور باید رفتار شود شامل عشق ورزیدن هم می‌شود. همسرتان را بیرون ببرید. هرازگاهی او را جلو فرزندانتان ببوسید. باید به فرزندتان نشان دهید که عشق میتواند یک ازدواج پردوام باشد. دختر شما باید ازدواج را اتفاقی زیبا و رمانتیک ببیند. او باید مطمئن شود که شاهزاده رویاهایش که با اسب سفید می‌آید فقط روزهای اول با کلمات عاشقانه او را بیدار نمی‌کند، بعد از آن هم هر روز چنین خواهد کرد. او لیاقتش را دارد که عشق‌های داستان‌های پریان را باور کند.
اگر از مادر دخترتان جدا شده‌اید، باز هم همیشه با احترام با او برخورد کنید و هیچوقت از او بدگویی نکنید. اگر مادر دخترتان فوت شده است و الان با زن دیگری زندگی می‌کنید، با او هم مثل یک ملکه رفتار کنید. اما برای دخترتان از عشقی که به مادرش داشته‌اید بگویید. او باید بداند که هر اتفاقی هم که بیفتد شما باز او را دوست خواهید داشت. مادر فرزندانتان شایسته این است که با او با احترام رفتار شود. اینکار را بخاطر فرزندانتان بکنید.

5 - همه زنان را دوست بدارید
با همه زنان با احترام رفتار کنید. زن فروشنده، دختری که کنار دخترتان در پارک بازی می‌کند، زن سیاستمدار در تلویزیون و… اگر مشکل و اختلال جنسی دارید همین الان از متخصص کمک بگیرید. حتی اگر او هیچوقت این مسئله را متوجه نشود، پورنوگرافی باعث می‌شود نگاه شما به زنان متفاوت شود و او کم‌کم تصور خواهد کرد که مردان باید به زنان مثل یک شیء نگاه کنند. همیشه درمورد نکات مثبت زن‌ها حرف بزنید، و درمورد زیبایی آنها بگویید حتی اگر چاق و بی‌تناسب باشند. اگر تصور کنید که فقط دختران لاغر زیبا هستند، دخترتان حتی اگر متناسب باشد باز تصور خواهد کرد که چاق و زشت است.
با این کارها نه تنها برای روابط او با مردهای دیگر استاندارد تعیین می‌کنید، برای پدر بودن هم استاندارد می‌گذارید. پدر بودن چیزی نیست که بتوانید از آن شانه خالی کنید. اینکه پدر محبوب دخترتان باشید تلاش زیادی می‌خواهد اما شما از پس آن برمی‌آیید. هرچه که باشد می‌دانید که دخترتان ارزش اینهمه تلاش شما را دارد




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:36 عصر ::  نویسنده : نابغه

gps و gprs چه شباهت یا تفاوتی دارند؟!


GPS و GPRS چه هستند و چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند. اگر از شباهت بین اسم های GPS و GPRS بگذریم  می توان گفت که هیچ شباهت دیگری با هم ندارند اما هر دوی آن ها در یک راستا هستند.

GPRS عموما تحت عنوان سیستم انتقال داده ها از طریق سرور های بی سیم می باشد که تحت میزبانی اپراتور های سیم کارت ها است این سرویس برای اتصال به اینترنت و اعمال ساده اینترنتی کاربران می باشند که از طریق تلفن همراه آن ها انجام گردد.
که این سرویس باید در محدوده خاصی که اپراتور اعلام میکند انجام شود . البته این روز ها علوم جدیدتری جایگزین GPRS شده است.

جی پی اس GPS در اصل یک ویژگی نظامی ارتش آمریکا بوده است که امروزه به راحتی در دسترس من و شما قرار دارد. فعالیت این سیستم این است که شما میتوانید با استفاده از آن موقعیا جغرافیایی خود را بدست آورده و همینطور مقصدتان را مسیر یابی کنید.
البته ویژگی هایی مانند پیدا کردن افراد دیگر از طریق جی پی اس و ... وجود دارد که به دلیل مشکلات احتمالی این ویژگی ها برای کاربران عادی فعال نمی باشد.



موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:35 عصر ::  نویسنده : نابغه

 

براساس یک مطالعه جدید که توسط محققین آمریکایی در کارولینای شمالی انجام شده است، انجام فعالیت‌های هوازی  یا ایروبیک به جوان ماندن مغز کمک می کند. در این مطالعه مشخص شد عروق مغزی افراد سالمندی که به صورت منظم فعالیت های ایروبیک انجام می‌دهند، سالم‌تر است.

برای انجام این تحقیق عروق مغزی 14 زن و مرد بین سنین 60 تا 80 ساله به مدت 10 سال از طریق آنژیوگرافی مورد مطالعه قرار گرفت.

به طور معمول با بالا رفتن سن، عروق مغز تنگ‌تر می شوند اما نتایج این مطالعه نشان داد در گروهی که فعالیت و تحرک بدنی به ویژه فعالیت های هوازی بیشتری داشتند، عروق مغزی‌ جوان تر و سالم تر از افراد بی تحرک بود.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:34 عصر ::  نویسنده : نابغه

چرا کودک مان باید به مهدکودک برود؟


روند اجتماعی شدن و گسترش توانمندی‌های کودک، از حدود 3 سالگی آغاز می‌شود و به همین دلیل مهدکودک رفتن کودک، بسیار مهم است.

بسیاری از مادرها، به دلیل مشغله‌های شغلی، مشکلات رفتاری کودکشان یا فقط برای آن که چند ساعتی در روز بتوانند به کارهای شخصی خود برسند، فرزندانشان را به مهد کودک می‌فرستند. اما همواره این سوال مطرح است که از چه سنی فرستادن کودکان به مهدکودک درست است؟ اصلاً همه بچه‌ها باید به مهدکودک بروند یا اینکه فقط مادران شاغل از روی اجبار کودکشان را به مهد می‌فرستند؟
سال‌های اولیه کودکی و سنین پیش از دبستان، سریع‌ترین دوران رشد و یادگیری کودک محسوب می‌شود. در واقع روند اجتماعی شدن و گسترش توانمندی‌های کودک، از حدود 3 سالگی آغاز می‌شود و به همین دلیل مهدکودک رفتن کودک، بسیار مهم است. البته این عقیده در حالی مطرح می‌شود که بسیاری از خانواده‌ها، مهدکودک‌ها یا کودکستان‌ها را محلی برای نگهداری از فرزندانشان، آن هم در ساعت‌هایی که سرکار هستند، می‌دانند.

ایده‌آل‌ترین سن برای فرستادن کودکان به مهد
بهترین سن فرستادن کودک به مهد کودک، حدود 3 سالگی است که البته این موضوع باز هم به قوای شناختی کودکان بستگی دارد. بعد از 3 سالگی، مهارت‌های کودکان تغییر می‌کند. مهارت بازی قبل از سه سالگی به شکل موازی با هم است، یعنی قبل از این سن، بچه‌ها در کنار هم، اما هر یک با اسباب‌بازی خود بازی می‌کنند و وارد بازی دیگری نمی‌شوند؛ اما بعد از 3 سالگی، بازی‌های گروهی شکل می‌گیرد و بچه‌ها دوست دارند با هم تعامل داشته باشند و هرچه این فرصت بیشتر به بچه‌ها داده شود، بهتر است.
نباید فراموش کرد کودکانی که به مهد می‌روند، معمولاً رشد تکلم بهتری پیدا می‌کنند، اعتماد به نفسشان بیشتر می‌شود، اضطرابشان کاهش می‌یابد و اگر در مهدکودکی که شرایط خوبی دارد، نگهداری شوند، توان دوری از مادر را به تدریج پیدا می‌کنند. کودکانی که به مهد نمی‌روند، دیرتر اجتماعی می‌شوند و هنگام بازی با همسالان، قوانین را رعایت نمی‌کنند. این کودکان زمان رفتن به مدرسه، به سختی از مادر جدا می‌شوند؛ چرا که هرگز تجربه دور بودن از مادر را نداشته‌اند. از طرفی سن مناسب برای آموختن زبان دوم، 3 سالگی است و رفتن به مهد کودک، آموزش آن را تسریع می‌کند.

مادران شاغل و کودکان خردسال
اما تکلیف مادرانی که شاغل هستند و مجبورند کودکشان را در سنین پایین‌تر به مهد بسپارند، چیست؟ توصیه می‌شود والدین این کار را قبل از 8 ماهگی انجام دهند، زیرا هنوز اضطراب جدایی و غریبی در کودکان شکل نگرفته است و می‌توانند افراد جدید را به عنوان مراقب بپذیرند. البته فرستادن کودک پیش از 8 ماهگی به مهد، مگر در شرایط خاص، توصیه نمی‌شود. در محیطی که این کودکان به آن سپرده می‌شوند، باید تعداد مراقبان زیاد باشد و بهتر است برای هر 3 تا 5 شیرخوار، یک مراقب حضور داشته باشد. این مراقب باید به ویژه در سال‌های اولیه ثابت باشد و مهدکودک‌هایی که مرتب مربی‌ها را عوض می‌کنند، مهدهای مناسبی نیستند. در واقع تا قبل از سه سالگی، باید مربی مهد بچه‌ها ثابت باشد؛ زیرا هر مربی، یک خلق‌وخو و یک رفتار دارد و عوض شدن مدام مربی، زمینه بروز اضطراب را در کودکان به وجود می‌آورد.

کیفیت مهم‌تر از کمیت است
کیفیت رابطه با کودک، بسیار مهم‌تر از کمیت آن است. مادرانی که کودکانشان را به مهد می‌فرستند، به این کیفیت، توجه ویژه‌ای دارند؛ اما مادرهای غیر شاغل که تمام روز را با فرزندشان در خانه می‌گذرانند، کمتر به کیفیت توجه می‌کنند و زمانی را که در کنار کودک هستند، کافی می‌دانند. باید گفت وقتی مادر فرصت‌هایی برای خود دارد، انرژی بیشتر و آرامش بیشتری خواهد داشت و خدمات بهتری را به فرزندش ارائه می‌دهد و بیشتر با کودک بازی می‌کند.

گاهی مادرهایی که فرزندانشان را در خانه نگه می‌دارند، به دلیل اضطراب زیاد خود یا این اعتقاد که اگر کودک به مهد برود، بی‌ادب می‌شود، مانع پرورش درست کودک می‌شوند. به هر حال در کنار تمام مزیت‌هایی که مهدکودک برای کودکان دارد، نمی‌توان از این مسئله غافل شد که حضور در هر محیط اجتماعی در هر سنی، مزایا و معایب زیادی دارد و نمی‌توان به این بهانه، کودک را از حضور در مهد و بودن در کنار گروه همسالان محروم کرد. البته اگر خانواده نسبت به رفتار زشت کودک، بی‌تفاوت باشد و به آن توجه نکند، به مرور این کلمات زشت و رفتارهای ناپسند از ذهن کودک پاک می‌شود. از سوی دیگر، کودک می‌آموزد که چه کلماتی با فرهنگ خانوادگی او هماهنگ است و یاد می‌گیرد چه کلماتی را به کار ببرد. این مسائل در تمام محیط‌هایی که افراد در آن قدم می‌گذارند وجود دارد.

مهدکودک، چند ساعت در روز؟
کودکانی که در محدوده سن 3 سالگی قرار دارند باید 3 تا 4 ساعت از روز را در مهد کودک بگذرانند که با بالا رفتن سن، این ساعات نیز باید افزایش یابد. حتی توصیه می‌شود والدینی که با مشکل بدغذایی و بی‌اشتهایی کودکشان روبرو هستند، طوری برنامه‌ریزی کنند که کودک در زمان صرف ناهار در مهد باشد، زیرا تجربه نشان داده است بچه‌ها در جمع دوستان و همسالان خود، بهتر غذا می‌خورند.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:33 عصر ::  نویسنده : نابغه

چرا نباید هنگام خواب <a href="http://tehrankids.com" >موبایل</a> در کنارمان باشد؟


تحقیقات پژوهشگران دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد خوابیدن در کنار تلفن همراه، بویژه گوشی‌های هوشمند باعث ایجاد اختلال در خواب می‌شود.
بی‌خوابی یکی از مشکلات رایج دنیای امروز است و از هر سه نفر یک نفر در جهان از مشکل کم‌خوابی رنج می‌برد. با این حال، افراد بسیاری از زنگ هشدار تلفن همراه خود برای بیدار شدن از خواب استفاده می‌کنند و به همین علت هنگام خواب گوشی تلفن همراه را در نزدیکی خود قرار می‌دهند.

به گفته محققان، وجود تلفن همراه در کنار فرد در طول شب تاثیرات نامطلوبی بر کیفیت خواب دارد. مشکل اصلی در مورد دستگاه تلفن همراه نور صفحه نمایش است که در نسل جدید گوشی‌های هوشمند با وجود کیفیت بالای صفحه‌های نمایش این مشکل دوچندان شده است.

شارل شوئلر، محقق دانشگاه هاروارد اظهار کرد: پرتوهایی که از صفحه تلفن همراه ساطع می‌شود، باعث ایجاد تداخل در روند طبیعی بدن در طول شبانه‌روز می‌شود. این پرتوها باعث تحریک شبکیه چشم و افزایش ساعات بیداری تا خواب می‌شود زیرا نور یادشده مانند سایر نورهای مصنوعی از ترشح هورمون ملاتونین که در طول خواب آزاد می‌شود، جلوگیری می‌کند.
شبکیه چشم بالاترین حساسیت را به نور مایل به آبی صفحه تلفن همراه دارد و استفاده طولانی مدت از تلفن همراه یا تبلت‌ها قبل از خواب باعث ایجاد اختلال در خواب می‌شود




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:33 عصر ::  نویسنده : نابغه

نکاتی جالب درمورد کشور چین


 چین این روزها به عنوان یکی از کشورهای صنعتی دنیا شناخته می شود و تقریبا تمام افراد دنیا حداقل یک وسیله چینی همراه یا در خانه شان دارند که روزانه از آن استفاده می کنند. این کشور غیر از کپی کاری و تولید انبوه موارد قابل ذکر دیگری نیز دارد.

اختراع فوتبال
امروز بسیاری از انسان ها فکر می کنند فوتبال به وسیله انگلیسی ها اختراع شده است و اولین تیم ها در این کشور بوده اما به نظر می رسد این کشور تنها این ورزش را از چین به سرقت برده است. چینی ها در قرن های دوم یا سوم پیش از میلاد فوتبال را اختراع کرده اند. طبق بررسی های به عمل آمده این ورزش در منطقه ای به نام  "کوآی" پدید آمده است و اسم اولیه آن "کوجو" به معنای شوت کردن توپ با پا بوده است.

مسیحیان چینی از ایتالیا بیشتر است
با توجه به گسترش بسیار زیاد مسیحیت در این کشور تعداد مسیحیان چین به 54 میلیون نفر رسیده است اما ایتالیا که مرکز مسیحیان دنیا شناخته می شود تنها 47 میلیون مسیحی دارد و این بدین معنی است که ایتالیا 12 درصد کمتر از چین مسیحی در خود جای داده است.

بچه هایی با نام المپیک
المپیک سال 2008 برای چینی ها به عنوان یک نقطه عطفی شناخته می شود به طوری که تمامی مردم این کشور علاقه خاصی به این مسابقات داشتند. از ابتدای سال 2000 که پکن به عنوان میزبان المپیک انتخاب شد نزدیک به 4000 بچه به نام"َAoyun" که به معنی المپیک است نام گذاری شدند. این موضوع به این جا ختم نمی شود و 4000 کودک دیگر نیز به نام "5 دوست" که شعار این مسابقات بود نام گذاری شدند.

45 بیلیون چوب غذا
همانطور که می دانید اصلی ترین وسیله غذا خوردن در چین "chopstick" یا همان چوب غذا است. چینی ها سالانه 45 بیلیون جفت از این چوب ها استفاده می کنند این تعداد چوب معادل 25 میلیون درخت بزرگ و بالغ است.

زندگی با روزانه کمتر از 1 دلار
فقر در کشوری که بیش از 1.5 میلیارد نفر جمعیت دارد امری عادی است اما در چین 200 میلیون نفر زیر خط فقر 1.25 دلار در روز زندگی می کنند. این در حالی است که از سال 1981 تا 2004 پانصد میلیون نفر از زیر خط فقر خارج شده اند.

نوشیدن آب آلوده
20 درصد از جمعیت جهان در چین زندگی می کنند اما این کشور تنها به 7 درصد از آب های جهان دسترسی دارد. این امر باعث شده است که مشکل آب آشامیدنی در این کشور از مرز خطر عبور کند به طوری که 90 درصد از آب های زیرزمینی و همچنین 75 درصد از دریاچه ها و رودخانه ها آلوده هستند. نزدیک به 700 میلیون نفر در چین روزانه از اب ها آلوده می نوشند.

بستنی و ماکارونی از اختراعات چینی ها
مخلوط یخ زده شیر و برنج برای اولین بار 200 سال قبل از میلاد در چین ابداع شد که نمونه اولیه بستنی بوده است. همچنین کاسه ها و نشانه هایی از غذاهای رشته ای در آثار 4000 هزار سال پیش چین دیده می شود که نشان می دهد آن ها قبل از ایتالیا به ماکارونی دست پیدا کردند.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 93 اردیبهشت 4 :: 6:32 عصر ::  نویسنده : نابغه

کارهایی که آدم های شاد هیچوقت انجام نمی دهند

 

شادی چیزی نیست که به آینده موکولش کنید؛ چیزی است که برای امروزتان طرح‌ریزی می‌کنید.

 

 

آدم‌های شاد و خوشبخت کارهای زیادی انجام می‌دهند. آنها زمان زیادی را برای خوشبینی، شکرگزاری، تمرین مهربانی، رسیدگی به روابط محبت‌آمیز، متعهد شدن به اهداف پرمفهوم، بهره بردن از لذت‌های کوچک زندگی و امثال آن صرف می‌کنند.

 

 

اما هیچوقت …

 

 

1) در کارهای دیگران دخالت نمی‌کنند.

 

 

فراموش کنید دیگران چه می‌کنند. نگاه نکنید که چه دارند و چه هستند. هیچ کس وضعیت بهتری نسبت به شما ندارد چون کسی نمی‌تواند کاری را به خوبی شما انجام دهد. شما در مسیر خودتان قدم می‌زنید. گاهی‌اوقات یکی از دلایل اینکه با ناامنی دست و پنجه نرم می‌کنیم این است که شرایط پشت صحنه خودمان را با شرایط ظاهری دیگران مقایسه می‌کنیم. به جای اینکه به صدای خودمان گوش دهیم، به صدای دنیا گوش می‌دهیم. پس دست از مقایسه کردن بردارید! به صدای درونی خودتان گوش دهید و فکرتان به کار خودتان باشد.

 

 

بهترین آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک به قلبتان نگه دارید و هر روز برای آنها وقت بگذارید. از تنها راه رفتن نترسید و از لذت بردن از آن نهراسید. نگذارید نادانی، ناراحتی یا منفی‌بافی کسی اجازه ندهد بهترین خودتان باشید. کاری را انجام دهید که می‌دانید برای شما بهتر است چون وقتی با آرامش درونی روی یک کار خوب تمرکز می‌کنید، هیچ چیز نمی‌تواند شما را متزلزل کند.

 

 

2) ارزش خود را در دیگران جستجو نمی‌کنند.

 

 

وقتی از اینکه خودتان باشید راضی باشید، بدون اینکه مقایسه کنید یا برای تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران رقابت کنید، هر فرد باارزشی به شما احترام خواهد گذاشت. و مهمتر اینکه خودتان هم به خودتان احترام خواهید گذاشت.

 

 

چطور باید اجازه بدهید دیگران شما را تعریف کنند؟ اگر می‌دانستید هیچکس قضاوتتان نمی‌کند چه کاری را متفاوت انجام می‌دادید؟

 

 

هیچکس حق قضاوت کردن شما را ندارد. ممکن است مردم داستان‌های شما را شنیده باشند و تصور کنند شما را می‌شناسند اما هیچوقت نمی‌توانند آنچه بر شما گذشته را احساس کنند. هیچوقت نمی‌توانند خودشان را جای شما بگذارند. پس فراموش کنید دیگران چه فکری می‌کنند یا درمورد شما چه می‌گویند. فقط روی احساسی که خودتان نسبت به خودتان دارید تمرکز کنید و به راهتان ادامه دهید.

 

 

آنها که شما را قبول می‌کنند دوستانتان هستند و آنها که نمی‌کنند می‌توانند معلم شما باشند. اگر کسی به شما چیزی می‌گوید و حقیقت دارد، این تقصیر شما نیست که حقیقت دارد. اگر کسی چیزی به شما می‌گوید و حقیقت ندارد، باز هم مشکل شما نیست زیرا حقیقت ندارد. در هر دو حالت حرفی که به شما می‌زنند مشکل شما نیست، مشکل خودشان است.

 

 

3) برای شادی خود به افراد دیگر و اتفاقات خارجی متکی نمی‌شوند.

 

 

ناراحتی در شکاف بین چیزی که الان داریم و چیزی که فکر می‌کنیم لازم داریم قرار می‌گیرد. اما حقیقت این است که لازم نیست که برای راضی و شاد بودن چیز بیشتری نسبت به آنچه الان داریم به دست بیاوریم. برای شاد بودن نیاز به اجازه هیچ کس دیگری نداریم. زندگی شما فوق‌العاده است نه به این دلیل که کسی این را می‌گوید، بلکه به این دلیل که چیز تازه‌ای به دست آورده‌اید. بخاطر اینکه تصمیم گرفته‌اید که اینطور باشد. انتخاب همیشه با خودتان است که زندگی کنید و تجربه کنید.

 

 

به محض اینکه آدم‌ها و چیزهای دیگر را برای شادی‌تان مسئول نکنید، احساس شادی بیشتری خواهید کرد. اگر الان ناراحتید، تقصیر کس دیگری نیست. خودتان باید مسئولیت کامل ناراحتی خود را بر عهده بگیرید و خیلی سریع توانایی برای شادتر شدن را به دست خواهید آورد. دست از آماده کردن موقعیتی که باعث شادی‌تان شود بردارید. فقط کافی است که عظمتی که در این لحظه از آن شما شده است را  دریافته و شکرگزار آن باشید و خیلی زود موقعیت‌های عالی و مناسب برایتان فراهم خواهد شد.

 

 

بخش بهتر شادی یا ناراحتی شما به نگرش شما بستگی دارد نه موقعیتتان. حتی اگر همه چیز الان عالی نباشد، به همه زیبایی‌هایی فکر کنید که در انتظار شماست. یک دلیل خوب برای لبخند زدن همیشه فقط یک قدم از شما دور است: سعی کنید هر زمان که خواستید، دست انداخته و آن را بگیرید.

 

4) خشم و کینه را در خود نگه نمی‌دارند.

 

 

کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتی‌های قدیمی هستید. چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست. فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید.

 

 

همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیده‌ایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تحربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهی‌اوقات برای مدتی طولانی در شما می‌مانند. احساس خشم و کینه ما را وا می‌دارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود.

 

 

بخشش چاره کار است. باعث می‌شود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آینده‌تان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بی‌نهایت چیزی که در آینده اتفاق می‌افتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید. بدون بخشش، زخم‌ها هیچوقت خوب نمی‌شوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد. به این معنی نیست که گذشته‌تان را پاک می‌کنید یا اتفاقاتی که افتاده را فراموش می‌کنید. به این معنی است که آن درد و خشم را کنار می‌گذارید و درعوض انتخاب می‌کنید که از آن اتفاق درس بگیرید و به سمت آینده‌تان حرکت کنید.

 

 

5) زمانی طولانی را در محافل منفی نمی‌گذرانند.

 

 

مطمئناً نمی‌توانید برای باقی زندگیتان انتخاب‌های مثبت داشته باشید مگراینکه در محلی باشید که این انتخاب‌ها را برایتان راحت و طبیعی و لذت‌بخش سازد. پس با محدود کردن زمانی که با افراد منفی می‌گذرانید از روح و توانایی‌تان دربرابر آلودگی محافظت کنید.

 

 

وقتی دیگران از شما می‌خواهند که مثل یک قربانی رفتار کنید، مثلاً وقتی از ناعادلانه بودن دنیا و زندگی شکوه و شکایت می‌کنند و از شما می‌خواهند تا با آنها هم‌نظر شوید و همدردی کنید، خود را کنار کشیده و از محیط دور شوید. وقتی وارد این بازی منفی‌بافی شوید، همیشه بازنده خواهید بود.

 

 

حتی وقتی تنها هستید، یک فضای ذهنی مثبت برای خود درست کنید. برای دور کردن همه افکار منفی از خودتان، به خودتان امتیاز بدهید. یا حتی چند نمونه از این افکار که برایتان مشکل‌ساز بوده‌اند را از خودتان دور کنید تا ببینید چقدر زندگی‌تان را تغییر خواهد داد. شما هیچ نیازی به افکار منفی ندارید. همه آنها دروغ هستند و هیچ چیز را حل نمی‌کنند. تنها چیزی که به شما می‌دهند یک باور نادرست و اشتباه از خودتان است.

 

 

6) دربرابر حقیقت مقاومت نمی‌کنند.

 

 

وقتی همه زندگی‌مان را به یاد گرفتن دروغ گویی سپری کنیم درواقع گودال مرگ برای خودمان می‌کنیم. زیرا این دروغ‌ها بالاخره آنقدر در ذهنمان قوی می‌شوند که برای دیدن، گفتن و زندگی حقایقمان ناتوان می‌شویم. زندگی‌هایی که با دروغ به هم وصل شده است، خیلی زود از هم پاشیده می‌شوند. اگر دربرابر حقیقت مقاومت کنید، هر روزتان را با دروغی زندگی خواهید کرد که حقیقت آن هر لحظه افکارتان را در بر می‌گیرد. نمی‌توانید با بی‌صداقتی از شر حقایق خلاص شوید.

 

 

پس دربرابر آن مقاومت نکنید، روی آن سرپوش نگذارید، سعی نکنید آن را با فریب پنهان کنید، روحتان را براساس چیزی که مورد پسند دیگران است ویرایش نکنید. هیچ توضیحی نداشتن بهتر از یک توضیح نادرست است. قبول کردن حقیقت شجاعت و قدرت می‌خواهد اما تنها راه برای داشتن یک زندگی صادقانه و حقیقی است. هر چه که هست را بپذیرید، آن را به طور کامل در آغوش بکشید، و بخاطر احتمالاتی که ممکن است در پس آن باشد زندگی کنید.




موضوع مطلب :


1   2   3   >