وای من چقدر خوش شانس بودم که نمره بالا گرفتم...
اوه مایکل تو واقعا بد آوردی...
همه ما معمولا ًبه دنبال موفقیت شاد و در صورت نرسیدن به خواستههایمان اندوهگین میشویم. برای نمونه، گرفتن نمره بالا در یک امتحان موجب شادمانی یک دانشجو و مردود شدن در یک درس، موجب اندوهگینی او می شود.اما واقعا چطور میشود فردی دچار اتفاقات مثبت یا منفی شود؟؟؟؟
شما فقط به یک طریق می توانید وقت و زندگی خود را تحت کنترل در آورید و آن هم تغییر دادن روش فکر کردن، کار کردن و نحوه روبرو شدن با سیل بیپایان کارهایی است که هر روز بر سرتان میریزد. میزان تحت کنترل در آوردن کارها و فعالیتهایتان بستگی دارد به اینکه تا چه حد بتوانید انجام بعضی از کارها را متوقف کنید.
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام میدهیم یا اندیشههایی که میکنیم و حرفهایی که بر زبان میآوریم، مجازاتها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص میکنیم. یعنی اگر تفکرات و اندیشههای ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب میکنیم و اگر تفکرات و اندیشههای ما منفی باشند، به تناسب انرژی منفی موجود در پیرامونمان را جذب می کنیم.
راستی انرژی مثبت چیست؟
انرژی مثبت اساساً همان چیزی است که در ذهن خود تصوری درست و مثبت از آن داریم؛ یعنی همان نور، خوبی، محبت، عشق، انفاق، صبر، احسان به همنوع، امیدواری و...
و به همان اندازه انرژی منفی همان چیزی است که در ذهن خود تصویری منفی ونا درست از آن داریم؛ تاریکی، ظلمت و نفرت بد جنسی، شرارت، رذالت، بیصبری، خودخواهی، تعصب، ناامیدی و یأس و اندوه.
این دو انرژی مثبت و منفی در دو قطب مخالف از همدیگر فعالیت میکنند و ضد یکدیگر هستند. زمانی که ما بتوانیم این انرژیها را در درونمان، آرام سازیم و بر آنها تسلط یابیم بیدرنگ خدمتگذار ما میشوند.
شانس نوعی انرژی
واقعاً شانس چیست؟ ایا واقعیت دارد؟ انرژی مثبت چیست؟ انرژی منفی چیست؟ ایا این چیزها واقعیت دارد؟ یا خرافهای بیش نیست. در این مقاله سعی شده است که با دیدگاه علمی و غیرمتعصبانه به این امر پرداخته شود. زیرا این مسئله سوال بسیاری از مردم است.
ابتدا باید در مورد انرژی و ماهیت آن صحبت کنیم. خیلی از آدمها حتی نمیدانند که این دنیایی که در آن زندگی میکنیم از چه چیزی ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظریههای علمی راه خود را پیش میبریم و به این میپردازیم که دنیا از چه چیز ساخته شده است:
دنیای اطراف از ماده و انرژی ساخته شده است : ماهیت انرژی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما میدانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده میشود. هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قویتر است.
ماده از چه ساخته شده است؟ از ملکول
ملکول از چه ساخته شده است؟ از اتم
اتم از چه؟ از پروتون و الکترون و نوترون.
الکترون که جرم ندارد و در حقیقت فقط انرژی است. پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد. و اما پروتون از چه ساخته شده است؟ در کتاب استفان هاوکینگ آمده است: "تقریباً بیست سال پیش چنین فکر میشد که پروتونها و نوترونها ذراتی بنیادین هستند ولی آزمایشهایی که در آنها پروتونها با سرعتهای زیادی به پروتونها یا الکترونهای دیگر برخورد میکردند نشان دادند که آنها در واقع از ذرات کوچکتری تشکیل یافتهاند و آنها کوارک هستند."
و اما آخرین سوال کوارکها از چه ساخته شدهاند؟
جواب سوال را خود استفان هاوکینگ به ما داده است میدانیم که استفان هاوکینگ بزرگترین دانشمند زنده قرن است. او میگوید کوارکها از انرژی ساخته شدهاند. پس میتوانیم بگوییم همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است.
چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است.
تنوع نوع ماده در دنیا به فرکانس و طول موج انرژی مربوط میشود اگر همه چیز در دنیا دارای یک فرکانس و ارتعاش بود همه چیز یکی میشد.
هرچه فرکانس بالاتر باشد پس جنس لطیفتر میشود.
لطیفترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردن است آتش است و سختترین اجناس سنگ و فلز هستند که ارتعاش پایینی دارند . ما اما میخواهیم بپردازیم به جنسهای لطیف و در آنها کنکاش کنیم.
افکار ما و خاطرات و ذهن ما مادهای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا به خاطر همین غیر قابل دیدن
اما قابل درک هستند. برای همین است که وقتی فکر میکنیم یا درس میخوانیم گرسنه میشویم چون از توان موجود در خود برای تولید انرژی فکر استفاده کردهایم و حال باید انرژی از دست رفته را بر گردانیم.
ما همیشه بدنبال آن هستیم که دستگاهی را به وجود آوریم که جواب خیلی از سوالهای ما را داشته باشد و تا به امروز انرژی اکثر آنچه که در سالهای پیش عجایب خوانده شده است را پاسخ بدهد مثل کارهای عجیبی که مرتاضهای هندی انجام میدهند. تنها کاری که مرتاضها انجام میدهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است. به خاطر همین میتوانندبه زعم خود حتی از دیوار رد شوند، اجسام مختلفی را بدون درد و خونریزی وارد بدن کنند زیرا ارتعاشات خود را بالا بردهاند و بدن تبدیل به یک ماده با انرژی بسیار بالا شده است و بنابراین عکس العملها و رفتار متفاوتی را از خود نشان میدهد. اما چطور میشود ارتعاش را بالا برد؟ این مسئله بحث بسیاری دارد که در این جا در یک یا دو صفحه نمیتوان گفت فقط میتوان به این نکته اشاره کرد که یکی از راهها تمرکز کردن است.
بسیاری از اوقات هنگامی که به چیزی معتقد هستیم همان بر سرمان میآید. مثلاً معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست این باعث میشود که ناخودآگاه ما انرژیهایی از خود ساطع کنیم که در جهان هستی تأثیر گذار باشد. ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به آن هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن میکشاند و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا میکنیم که در نهایت علت آن را پیدا میکنیم (ناخودآگاه آن را پیدا میکند) و گریه میکنیم. انرژی افکار ما در محیط پخش میشود و روی همه چیز تأثیر می گذارد.
احتمالاً حتماً برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید. این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژیهای منفی موجود در آنجا است که روی شما تأثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری میشوید. و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است. در مورد شانس هم همینطور است:
وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تأثیر میگذاریم. فکر ما، احساس ما و باورهای ما باعث میشود انرژیهایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند. هر انسانی که معتقد است بسیار بدشانس است همیشه بدشانسی میآورد. بین افرادیکه می شناسیم خیلیها را میبینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بدشانسی میآورند. بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم. به هر حال اگر هم هیچ تأثیری نداشته باشد این فایده را دارد که روحیه بهتری برای زندگی داریم و در خیلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود.
کاربرد انرژی
بدون انرژی هیچ کاری انجام نمیشود فقط زمانی که به حد کافی انرژی داشته باشیم میتوانیم درست بیندیشیم و مسائل را با بینشی دقیق و صحیح مورد ارزیابی قرار دهیم. زمانی که انرژی کافی داشته باشیم میتوانیم به مسائلی که برایمان اهمیت دارند و کارهایی که باید انجام شوند، بپردازیم اما فراموش نکنیم تنها هنگامی میتوانیم احساس خوشبختی را درون خویش پیداکنیم که از انرژی ذخیره شده کافی برای افزایش کیفیت همه کارها در زندگی برخوردار باشیم. در بدن ما برای تداوم حیات فعل و انفعالات بسیاری بهطور خودکار انجام میشود فعل و انفعالاتی که هیچگاه به آن فکر نمیکنیم، ما میتوانیم از این فعل و انفعالات بدن خود انرژی لازم را خلق و احساس خوشبختی را از هر آنچه که هماکنون در پیش رو داریم به دست آوریم، پس انرژی مثبت به یکدیگر بدهیم.
افکار مثبت ومنفی
افکارمثبت، افکاری سازنده، انگیزه و انرژی بخش هستند که بر اثر تلقین، تکرار و تمرین به ذهن راه مییابد و باعث می شود ذهن و فکر مثبت شود. در این صورت کنترل فکر در اختیار ماست، در حالیکه افکار منفی، افکاری بازدارنده و مخرب هستند و وقتی به ذهن راه یابند، تعمیم یافته و به سرعت تمام ذهن را اشغال میکنند. در این حالت ما در اختیار تفکرات منفی خود قرار داریم.
نحوه تکلم انسانها بیانگر نحوه تفکر آنهاست. مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم تا انرژی مثبت خود را به دیگران منتقل کنیم.
شور و نشاط، تضمین خوشبختی
آیا شما هم افرادی را میشناسید که دارای انرژی فوقالعادهای هستند و حتی تا سنین بالا نیز به طور غیرقابل تصور فعال و توانمند باقی میمانند؟ ما چه چیزی را باید از این افراد بیاموزیم؟ آنها یک اصل مهم را شعار زندگی خود قرار میدهند؛ هر کاری که برای ما لذتبخش باشد آن را آسانتر و کم زحمتتر انجام میدهیم و در عین حال احساس خوشحالی و خوشبختی را در حاشیه اعمالمان لمس میکنیم. اگر کاری را با علاقه و لذت انجام دهیم بهطور معمول انرژی کمتری به کار میبریم و برای آن کار شور و شوق از خود نشان میدهیم مگر خوشبختی اکنون چیزی جز داشتن شور و نشاط در هر موردیست؟ به عبارتی شور و نشاط تضمین خوشبختی است.
نگرانی مثبت
فراموش نکنید که نگرانی و فشار، یک جنبه مثبت نیز دارد. نگرانی مثبت میتواند قدرت و انگیزه به وجود بیاورد. هنگام صرف تلاش زیاد برای انجام کار یا مبارزهطلبی (مثلاً در مسابقات ورزشی، امتحانات، ارتقای شغلی رقابتجویانه) ما در حال تجربه نگرانی مثبت هستیم. از موارد دیگر نگرانی مثبت میتوان از انجام همراه با موفقیت یک وظیفه یا تکلیف مشکل برای برتری یافتن بر دیگران و تجربه کردن تأیید و تحسین آنان نام برد.
غول چراغ جادو
غول چراغ جادو میگوید: شنیدم که میگویی دیگران باعث شدهاند که در این نقطه که مورد رضایتت نیست قرار گیرید اما ارباب من، اصلاً دیگران در این تفسیر وجود ندارند. هر یک از ما دیگری است که مستقل میاندیشد و عمل میکند. اگر به دقت به رفتارها بنگری، درخواهی یافت که ناتوانی عاطفی و خونسردی و عدم تفاهم و مقاومت در برابر دگرگونیهای مثبت و آنچه را که در دیگران میبینی به راستی از خود توست. تو خود بر روی آنها با اندیشهای متفاوت و تنها روی محدوده باورهایت تمرکز نمودهای. اگر کاری انجام نشده این خودت هستی که آن را انجام ندادهای. اگر سوءتفاهمی ایجاد شده خودت به آن باور دامن زدهای اگر در رنج و فشار عاطفی قرار داری خودت آن را برگزیدهای. اگر تمامی آنچه را که آرزو داری انجام نمیشود این خودت هستی که تن به دگرگونی نمیدهی پس نباید از عدم هستی در خوشبختی شیرین خودت رنج ببری.
هیچکس نمیتواند به شما بیاموزد که تو باید حتماً دگرگون شوی مگر خودت بخواهی ارباب من، هیچ کسی نمیتواند برایت از بیرون شادی و آرامش مهیا کند تا خودت این احساسات زیبا را در درون خویش مهمان کنی البته اگر بتوانی با حداقلها هم سازگار باشی هیچکس نمیتواند استعدادهای شما را تا واقعاً خودت نخواهی از قوه به فعل درآورد و تو را تحقق بخشد. شما خود و تنها خود میتوانی خویشتن را دریابی و از نو آغاز کنی. تنها کافیست روی دو پایت بایستی و فریاد برآوری این یگانه کسی است که میتواند جایگاه بودن را در این نقطه پر کند.
موضوع مطلب :