
خیالبافی نوعی گریز روانی است که در آن تماس با واقعیت و یا روبرو شدن با مساله برای افراد مشکل است و تن دادن به این حالت برای فرد جنبه کامجویی و ارضای روانی دارد.
برخی از روانکاوان خیالبافی را عبارت می دانند از من رانده شده که به این مخلوق ذهن او ارتباط یافته است و هم برخی دیگر آن را نوعی رجعت روانی ذکر کردهاند که در آن بازگشت خیالی و عاطفی به دوره کودکی مطرح است.
در کل خیالبافی نوعی گریز روانی است که در آن تماس با واقعیت و یا روبرو شدن با مساله برای افراد مشکل است و تن دادن به این حالت برای فرد جنبه کامجویی و ارضای روانی دارد. بحقیقت روح انسانی با تخدیر خود و گریز از واقعیت میکوشد از ادراک رنج و درک ناکامی سرباز زند و از شدت احساس شکنجه و حسرت در خویش بکاهد. طبیعی است این حالت در مواردی پدید میآید که آدمی از مقابله با مشکل خود را ناتوان احساس کند.
جلوههای آن در افراد :
کودکان خیالباف این حالت خود را به صورتهای گوناگون متجلی می سازند. شرح و بیان همه آنچه که در این رابطه قابل ذکرند میسر نیست، آنچه با رعایت اختصار می توان مطرح کرد بدین شرح است:
1- بصورت تصورات:
افرادی که مبتلا به خیالبافی هستند تصوراتی دارند که برخی از آنها بدین قرارند:
- تصور یک قهرمان شجاع، فردی ماهر با چهره ای قابل تحسین، بی نظیر و فوقالعاده که همه مسایل و مشکلات او حل شده است و از عهده همه مسئولیتها بر میآید.
- تصور فردی مهم از تیپ مثلاً شاهزادگان که قادر به انجام فلان کار است و با اینکه می داند این تصور غیر واقعی است.
- گاهی تصور فردی متهم که دیگران میخواهند بحساب او برسند.
- تصور فردی مظلوم که مورد ستم و اجحاف قرار گرفته است.
- تصور فردی که اگر مثلاً خرجی خود را خرج نکند و به کار اندازد صاحب میلیونها پول و مال خواهد شد.
- تصور فردی مهم که همه کار از او برمیآید و می تواند به موقعیتهای مناسبی برسد و قدرت همه کارها را دارد.
- تصور خلبانی که در آسمان در حال پرواز و مانور دادن است و دارد به نقاطی دور دست و رویایی سفر می کند.
- تصور فردی محبوب که همه دوست دارند او را در کنار بگیرند و وجود او را سبب سرور و شادمانی میدانند و برای او عظمتی قایلند.
2 - احساس آنها:
افراد خیالباف برای خود احساس ویژهای دارند. از جمله :
- احساس اینکه بیمارند و دیگران باید از او احوال پرسند و از او مراقبت نمایند.
- گاهی احساس می کند که مرده است و در عالم دیگری در حال سیر است و مستحق رحمت .
- زمانی در عالم خیال خود را صاحب درد می داند و عملاً خویش را از جنب و جوش افتاده مییابد.
- گاهی در عالم خیال دچار احساسات خصمانه نسبت بهمه کسانی است که نسبت به او بیمهری کردهاند.
- زمانی احساس ترس دارند و خیالبافیشان آنها را تحریک میکند که شبحهایی رادر ذهن مجسم کرد و از ترس آن بگریزند.
- گاهی این احساس را دارد که همه حیوانات و گاهی همه کفشها و لباسها بصورت حیوان در آمده و میخواهد آنها را ببلعند.
- در مواردی احساس پرواز دارد که روی ابرها نشسته و در حال حرکت است.
3 - حالات آنها:
کودکان خیالباف حالت عادی ندارند. گاهی چنان در خیال فرومیروند که با خودمیگویند، میخندند، حرف میزنند و در این راه نیروی زیادی را مصرف میکنند.
- در عالم خیال به دیگران پرخاش کرده و یا در ذهن خود کسی را تنبیه میکنند و در حال انتقام گرفتن از او خود را در مییابند.
- در عالم خیال گاهی حالت امر و نهی میگیرند و زمانی حالت دلسوزی و حالت هیجانآمیز در این رابطه و از خود احساس رضایت دارند.
- در مواردی این حالت را بخود میگیرند که به ارضای امیال و تمنیات خودمشغولند و اسیر دنیای خویشند تا حدیکه پذیرش واقعیت برایشان دشوار است.
- گاهی آنها حالت معاشرت و سخنگویی با دیگران را یافته و در عالم خیال سرگرم صحبت و معاشرت با فردی موهوم میشوند.
4- روحیه آنها:
در حالت عادی کسلند ولی در عالم رویا و خیالبافی شادند و خرسند. خیالبافی برای آنها پناهگاهی است که در سایه آن خود را شادان میسازند.
- بسیاری از آنها روحیه کودکانه دارند، به دروغگویی معروفند در حالیکه دروغ شان نوعی خیالبافی است که به صورت مرضی در آمده است.
- گاهی حالت خودستایی و بخود بالیدن دارند و کارها و افتخاراتی که ندارند بخود نسبت می دهند.
- روحیه شان روحیه ریاکاری، فخر فروشی و همراه با پرگویی و زمانی هم افسانهسازی است ( که در این مورد بحث مستقلی خواهیم داشت)
- روحیه موفقی برای خود پدید میآورند از آن بابت که در دنیای غیرواقعیخود را به همه آرزوهای خود دست یافته میدانند و جای و مقام و لذتیخیالی برای خویش فراهم میسازند. در عالم خود فرو میروند و با خیال خویشخود را سرگرم میکنند و برای خود موجبات غرور و خود بزرگ بینی را تهیه میبینند.
5 - در روابط :
اینگونه افراد به خود و دنیای خویشسرگرمند و بدین نظر ارتباط چندانی با دیگران ندارند و اگر هم زمینهای برای ایجاد رابطه فراهم شود این امر آنان را خرسند نمیسازد.
- گاهی برای خود همبازیهای خیالی تصور کرده و حتی به آنها نام و شخصیت خیالی میدهند و اعمال و صفات خاصی را به او نسبت می دهند.
- نیاز به فردی یا شیئی دارند که نقش مستمع را برای آنها بازی کند و مطلب شان را بشنود و این خود وسیله ای برای سرگرمی است.
- به سختی می توانند با مردم در آمیزند و مشکلات زندگی مردم را حل کنند. نقشههای افراطی و خیالی دارند که با واقعیت تطابق ندارد.
- و بالاخره خیالبافی بحقیقت وسیله ای است برای قطع رابطه با افراد و پدیدهها بگونهای که تدریجاً از همه میگسلند و تنها به خود و اشیاء خود میپردازند.
تحلیل این جلوهها
جلوههای فوق نشان دهنده میلی ناهشیار به حل و رفع مشکلات، و برون ریزی نگرانیها و در کل تخلیه خویش است. صورتهای ذهنی که آنان برای خود درست میکنند ممکن است دارای ارتباط منطقی بوده و از واقعیت به دور باشند.
جلوههای فوق در آدمی نشان میدهد که او چه میخواهد، از چه چیزهایی رنج میبرد، چه مسایلی در ذهن او به عنوان مسایل اصلی و اساسی مطرح است.
اینان مصداق این نیم بیتی هستند که: شتر در خواب بیند پنبهدانه. در مواجهه باواقعیتها ناتوانند و بدین نظر در عالمخیال خود را سرگرم حل مشکل و خود را در آن موفق و پیروز بحساب میآورند.
خیالبافیها اگر مکرر و پی درپی باشند مبین احتیاجات شدید و ناراحتیهای شخص است و هنوز یاد نگرفته است که چگونه با مشکلات کنار بیاید و به چه صورتی آنها را حل کند و ضروری است به او رسیدگی شود.
موضوع مطلب :